𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟑
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟑
تو دستای اون مرد قفل شد. شروع کرد به تقلا : هی عوضی داری چه غلطی میکنی؟
+ یادت نیست چجوری سر کلاس تحریکم کردی؟ پس باید تاوانشو بدی.
_ هه تو خیلی احمقی میدونستی؟
+ من؟ هه به نظرم دست کمم گرفتی من....
& تهیونگا؟
تهیونگا سری ا/ت رو ول کرد : جیمینا....
& ببینم شما دوتا تنهایی اینجا چیکار میکنید؟
_ فضولیش به تو نیومده.
جیمین درحالیکه صورتشو نزدیک صورت ا/ت میبرد گفت : اینطوریاس؟
_ گمشو اونور بابا .
ا/ت اونجارو ترک کرد و جیمین با لحنی شیطنتانه گفت : بلاخره وقتش نیست برات آستین بالا بزنیم؟ هوم؟
+ نه بابا چی میگی.
& چیکارش داشتی پس؟
+ تلافی کارای امروزش.
& شنیدی امروز با یه نفر دعوا کرده؟
+ آره دعواشونو دیدم.
فردا صبح :
_ ای خدا باز تو؟
+ چیه هان؟
_ چی بگم. ای کاش زودتر این زندگیه نکبت بار به پایان برسه.
+ کنار من نشستن اینقدر عذابت میده؟
_ از سوختن تو آتیش هم آزار دهنده تره.
+ ولی من از اینجا پا نمیشم .
_ خب پا نشو چیکار کنم.
& خانم مین ، آقای کیم؟
هردو با هم پاسخ دادن : بله استاد.
& اینقدر حرف نزنید. ولی اینقدر به هم میاید که دلم نمیاد از هم جداتون کنم.
+_ استاد ( منظورم از علامت هردوشون باهمه)
* استاد به نظرتون این دوتا عاشق به هم میرسن؟
- بله نظر شما چیه استاد ؟
& نظر من....
ا/ت از کلاس بیرون دوید. سوار ماشینش شد و به سمت ساحل رانندگی کرد.
* چه اتفاقی افتاد .
& خب بریم سر درسمون........
لایک یادتون نره 💖
تو دستای اون مرد قفل شد. شروع کرد به تقلا : هی عوضی داری چه غلطی میکنی؟
+ یادت نیست چجوری سر کلاس تحریکم کردی؟ پس باید تاوانشو بدی.
_ هه تو خیلی احمقی میدونستی؟
+ من؟ هه به نظرم دست کمم گرفتی من....
& تهیونگا؟
تهیونگا سری ا/ت رو ول کرد : جیمینا....
& ببینم شما دوتا تنهایی اینجا چیکار میکنید؟
_ فضولیش به تو نیومده.
جیمین درحالیکه صورتشو نزدیک صورت ا/ت میبرد گفت : اینطوریاس؟
_ گمشو اونور بابا .
ا/ت اونجارو ترک کرد و جیمین با لحنی شیطنتانه گفت : بلاخره وقتش نیست برات آستین بالا بزنیم؟ هوم؟
+ نه بابا چی میگی.
& چیکارش داشتی پس؟
+ تلافی کارای امروزش.
& شنیدی امروز با یه نفر دعوا کرده؟
+ آره دعواشونو دیدم.
فردا صبح :
_ ای خدا باز تو؟
+ چیه هان؟
_ چی بگم. ای کاش زودتر این زندگیه نکبت بار به پایان برسه.
+ کنار من نشستن اینقدر عذابت میده؟
_ از سوختن تو آتیش هم آزار دهنده تره.
+ ولی من از اینجا پا نمیشم .
_ خب پا نشو چیکار کنم.
& خانم مین ، آقای کیم؟
هردو با هم پاسخ دادن : بله استاد.
& اینقدر حرف نزنید. ولی اینقدر به هم میاید که دلم نمیاد از هم جداتون کنم.
+_ استاد ( منظورم از علامت هردوشون باهمه)
* استاد به نظرتون این دوتا عاشق به هم میرسن؟
- بله نظر شما چیه استاد ؟
& نظر من....
ا/ت از کلاس بیرون دوید. سوار ماشینش شد و به سمت ساحل رانندگی کرد.
* چه اتفاقی افتاد .
& خب بریم سر درسمون........
لایک یادتون نره 💖
۱۳.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.