کلاس اکسو ۳
هر روز کارم بود که از خونه تا مدرسه پیاده بیام البته با دوستام اون 12 پسر منگل هم همیشه پیاده می اومدن و از شانس گند من باهاشون هم مسیر می شدم ، حالا بگذاریم از تیکه هایی که تو راه به من می پروندن ولی چرا پاشونو دراز می کردن که من بیفتم ! تقریبا یک ماه از مورسه می گذشت و همه بچه ها حتی دوستام هم عاشق اون 12 پسر شدن ، از بسکی اسماشون رو گفتن منم حفظ شدم . کریس ، لوهان ، تاعو ، شلوغ کار های کلاس ، چانیول بک هیون ، چن ، لی ، سهون ، شین یومین و بالاخره اون 2 تا پسر که لا بقیه فرق داشتن سوهو و دی او . سر کلاس چند بار خواستم لو شون بدم که دوستام نمی زاشتن اما بلاخره گفتم و .....واییی اون 10 نفر با من لج افتادن و اون دو نفر هم هیچ کاری ازشون بر نمی اومد . از فردای اون روز که داشتم می رفتم مدرسه ندیدمشون نمی دونم شاید مریض شدن . آخه همشون مریض شدن ؟ نمی دونم حتما یه مشکلی براشون پیش اومده . اصلا به من چه؟ اومدم از در مدرسه ببام تو که........
ادامه در پارت های آینده...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه در پارت های آینده...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۱۵.۵k
۳۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.