فیک جونگکوک پارت ۱۵
part 15
رز:خب خانم ا/ت دوست صمیمی من هستن و ما باهم جونجونی هستیم
ا/ت:چی میگی حتما برعکس صحبت میکنی
رز:عه ا/ت چرا اینجوری میکنی
ا/ت:وات د فاک
خبرنگارا روبه رز:اون دوست صمیمی شماست؟ولی شما فرد معروفی نیستید
رز:هوم بله ما باهم مثل خواهریم.
جونگکوک از دست ا/ت گرفت و کشوندش اونور و به بقیه هم اشاره کرد بیان
ا/ت:کجا میری جونگکوک
جونگکوک:دارم ازش دورش میکنم.بیاین بریم هتل
هیونجین:اره بریم گشنمه
رزی:ماشین میاد دنبالمون یا باز با اتوبوس میریم؟
فلیکس:نه الان ماشین دم در خروجی عه
رسیدین هتل.دو روز بعد دوباره برمیگشتین کره.مامان ا/ت گفته بود اگه بلیط جور بشه میاین ایران
عصر همون روز وقتی تو پارک هتل نشسته بودین:
جونگکوک:به سرم زده که موهای بلندم رو بنفش کنم
ا/ت:ولی رنگ موهای خودت هم خوشگله
جونگکوک:میریم کره تصمیم میگیرم
کارکنان هتل یه آگهی بهشون دادن
نامجون:عه نگاه کنین عصر مهمونی مخصوص زوجاس
یجی:این که عالیه هممون میریم
ا/ت:حتما منظورت خودتونه دیگه من و جونگکوک که نه؟
لیسا:نه مهم نیس بیاین
جونگکوک:راست میگه ولش کن
ا/ت:باشه پس ماهم میریممم
جونگکوک:یسسسس
یکی از مسافرا توگوش هم:عه به اونور نگاه کن کره این
اونیکی مسافر:اونا خواننده های مورد علاقهمممنن.میشه یه امضا بدین؟ ؟؟؟
تهیونگ:کدوممون امضا بدیم؟
مسافر:واییی تهیونگ باهام حرف زدددد.همتوننن
فلیکس:هومم.باشه
مسافر:خیلی ممنونمممم
ساعت ۸:۴۵بود و مهمونی ساعت ۹ تا ۲ شب
ا/ت و جونگکوک داشتن حاضر میشدن(لباس تو اسلاید)
ا/ت:میشه گردنبندمو بندازی اوپا؟؟
جونگکوک:معلومه بیبی گرل
جونگکوک موقع انداختن گردنبندش طرف صورتش رفت و خواست لبشو ببوسه تا فلیکس در و زد
جونگکوک:چی میگی زهرمار
فلیکس:وسط کارای عاشقونه بودین؟؟؟
جونگکوک:عامم.اره الان میایم
هیونجین:بدویین دیگه
رفتین بیرون اتاق
ا/ت:تو مهمونی چه کارایی انجام میدیم؟
لیا:رقص تانگو و مسابقه و رقص و شام و حالا یادم نیس
ا/ت:باشه
جونگکوک:قراره خوش بگذره هانی
فلیکس:خب جونگکوک ماهم هانی داریممم
جونگکوک:باشه بابا
پایان پارت ۱۵
امیدوارم خوشتون اومده باشه
رز:خب خانم ا/ت دوست صمیمی من هستن و ما باهم جونجونی هستیم
ا/ت:چی میگی حتما برعکس صحبت میکنی
رز:عه ا/ت چرا اینجوری میکنی
ا/ت:وات د فاک
خبرنگارا روبه رز:اون دوست صمیمی شماست؟ولی شما فرد معروفی نیستید
رز:هوم بله ما باهم مثل خواهریم.
جونگکوک از دست ا/ت گرفت و کشوندش اونور و به بقیه هم اشاره کرد بیان
ا/ت:کجا میری جونگکوک
جونگکوک:دارم ازش دورش میکنم.بیاین بریم هتل
هیونجین:اره بریم گشنمه
رزی:ماشین میاد دنبالمون یا باز با اتوبوس میریم؟
فلیکس:نه الان ماشین دم در خروجی عه
رسیدین هتل.دو روز بعد دوباره برمیگشتین کره.مامان ا/ت گفته بود اگه بلیط جور بشه میاین ایران
عصر همون روز وقتی تو پارک هتل نشسته بودین:
جونگکوک:به سرم زده که موهای بلندم رو بنفش کنم
ا/ت:ولی رنگ موهای خودت هم خوشگله
جونگکوک:میریم کره تصمیم میگیرم
کارکنان هتل یه آگهی بهشون دادن
نامجون:عه نگاه کنین عصر مهمونی مخصوص زوجاس
یجی:این که عالیه هممون میریم
ا/ت:حتما منظورت خودتونه دیگه من و جونگکوک که نه؟
لیسا:نه مهم نیس بیاین
جونگکوک:راست میگه ولش کن
ا/ت:باشه پس ماهم میریممم
جونگکوک:یسسسس
یکی از مسافرا توگوش هم:عه به اونور نگاه کن کره این
اونیکی مسافر:اونا خواننده های مورد علاقهمممنن.میشه یه امضا بدین؟ ؟؟؟
تهیونگ:کدوممون امضا بدیم؟
مسافر:واییی تهیونگ باهام حرف زدددد.همتوننن
فلیکس:هومم.باشه
مسافر:خیلی ممنونمممم
ساعت ۸:۴۵بود و مهمونی ساعت ۹ تا ۲ شب
ا/ت و جونگکوک داشتن حاضر میشدن(لباس تو اسلاید)
ا/ت:میشه گردنبندمو بندازی اوپا؟؟
جونگکوک:معلومه بیبی گرل
جونگکوک موقع انداختن گردنبندش طرف صورتش رفت و خواست لبشو ببوسه تا فلیکس در و زد
جونگکوک:چی میگی زهرمار
فلیکس:وسط کارای عاشقونه بودین؟؟؟
جونگکوک:عامم.اره الان میایم
هیونجین:بدویین دیگه
رفتین بیرون اتاق
ا/ت:تو مهمونی چه کارایی انجام میدیم؟
لیا:رقص تانگو و مسابقه و رقص و شام و حالا یادم نیس
ا/ت:باشه
جونگکوک:قراره خوش بگذره هانی
فلیکس:خب جونگکوک ماهم هانی داریممم
جونگکوک:باشه بابا
پایان پارت ۱۵
امیدوارم خوشتون اومده باشه
۵.۸k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.