خوناشام p:5
و گفت فردا قراره بریم اردو کل کلاس خوشحال جیغ ودست زدیم
علامت مدیر&
&خب بچه ها ما فردا ساعت ۹ میریم اردو و هر کدوم از معاون ها میان تو ی گروه و شما ها هم ب گروه تقسیم میکنیم از این کلاس ی گروه و بقیه هم با ی کلاس دیگه ی گروه
گروه اول
پارک جیمین
پارک ات
مین یونگی
کیم جائه
کیم هانا
گروه دوم.....
اهههه دیگه از هانا و جائه خوشم نمیاد وقتی رفتیم بار حتی نیومدن پیشم که حالم چطوره
ایییششششش اصن ولش کن گذشته گذشته اس
تو همین فکرا بودم دیدم یکی صدام کرد
~ات ، ات ، اااااااتتتتتتتتت
=چی بله ها چیه کیه آها بله جیمین
~ب چی فک میکنی
=هیچی
~من خرم ؟
=آره(پوزخند)
~باشه بزار بریم خونه
=گ*وه خو*ر*دم
~بگو ب چی فکر میکنی
=ب اینکه کسایی که دوست ندارم هم میخوان بیان
~کیا
=رفتیم خونه بهت میگم
~اوهوم
زنگ خورد. رفتیم خونه یعنی ات واقعا ب این فکر میکرد؟ نه صد درصد یچی دیگه بود الان ی ساعت از اینکه اومدیم خونه گذشته رفتم سمت اتاق ات و در زدم در و باز کردم با چیزی که دیدم خشکم زد... ات با حوله بود روم و برگردوندم
=توی الاق(خودتی و هفت جد و آبادت ب جز جیمین😡🤬)نمیتونی در بزنی بیای تو
~ب....بخش...ید
=اشکالی نداره حالا برو بیرون
رفت بیرون لباسم و پوشیدم و رفتم بیرون دیدم وایستاده داره گوشی نگاه میکنه از پشت پریدم رو کولش
~چته وحشی
=وحشی خودتی
~ولی عجب بدنی داریا
=خفه
~ایش برو نودل درست کن گوشنمه
=نمیشه دو کبوکی درست کنم؟
~نه
=بدخلاق
~من میرم بیرون
=کجا
~بار
=میخوای م*س*ت کنی
~اوهوم
=ن نمیشه
~خو م*ست نمیکنم
=دروغ گوی خوبی هستی بیا بشین باهات حرف دارم
~خو همین الان بگو
=بشین رو مبل
نشست رو مبل رفتم روب روش نشستم
~خو بگو
=جیمین اخلاق گندت دوباره رو کرده چی شده
~بگو
=ج....جی...جیمین
~بگو سریع تر حرفت و
=آه خب ببین دوستام گفتن بریم بار ب زور قبول کردم رفتیم بار مست کردن
~کردن؟
=خب کردیم بعد ی مرده بهم اشاره زد رفتم رو پاش نشستم منو برد تو اتاق شخصیش و بهم تج*اوز کرد
~چیییییی(با داد)
=فردا بار*دار بودم و سقطشون کردم
~بگو اسمش چی بود
=نگران نباش شوگا اونو کشت و دلیلش هم ب پلیس گفت
~پس برای همینه که شوگا همیشه انقد نزدیکته
=آ....آره
~خوب میتونم برم راستی امروز درباره چی فکر میکردی
=درباره همین که هانا و جائه حتی نیومدن ب دیدنم
~ا.....آ...ها
=.دیدم زنگ در خورد رفتم باز کردم شوگا بود
□سلام
=آه توعم که عصابت خورده چی شده
□هیچی نیست جیمین بیا بریم
~عصابم خورده نمیام
□خیل خوب باش خودم میرم
~تنها نرو
□پس چی میگی
~بیا داخل
=.شوگا اومد داخل در و بستم شوگا رفت رو مبل نشست منم اومدم نودل درست کردم و داشتم ب حرفاشون گوش میدادم
□باید ی کاری کنیم
~میگی چیکار کنیم...
ادامه دارد...
علامت مدیر&
&خب بچه ها ما فردا ساعت ۹ میریم اردو و هر کدوم از معاون ها میان تو ی گروه و شما ها هم ب گروه تقسیم میکنیم از این کلاس ی گروه و بقیه هم با ی کلاس دیگه ی گروه
گروه اول
پارک جیمین
پارک ات
مین یونگی
کیم جائه
کیم هانا
گروه دوم.....
اهههه دیگه از هانا و جائه خوشم نمیاد وقتی رفتیم بار حتی نیومدن پیشم که حالم چطوره
ایییششششش اصن ولش کن گذشته گذشته اس
تو همین فکرا بودم دیدم یکی صدام کرد
~ات ، ات ، اااااااتتتتتتتتت
=چی بله ها چیه کیه آها بله جیمین
~ب چی فک میکنی
=هیچی
~من خرم ؟
=آره(پوزخند)
~باشه بزار بریم خونه
=گ*وه خو*ر*دم
~بگو ب چی فکر میکنی
=ب اینکه کسایی که دوست ندارم هم میخوان بیان
~کیا
=رفتیم خونه بهت میگم
~اوهوم
زنگ خورد. رفتیم خونه یعنی ات واقعا ب این فکر میکرد؟ نه صد درصد یچی دیگه بود الان ی ساعت از اینکه اومدیم خونه گذشته رفتم سمت اتاق ات و در زدم در و باز کردم با چیزی که دیدم خشکم زد... ات با حوله بود روم و برگردوندم
=توی الاق(خودتی و هفت جد و آبادت ب جز جیمین😡🤬)نمیتونی در بزنی بیای تو
~ب....بخش...ید
=اشکالی نداره حالا برو بیرون
رفت بیرون لباسم و پوشیدم و رفتم بیرون دیدم وایستاده داره گوشی نگاه میکنه از پشت پریدم رو کولش
~چته وحشی
=وحشی خودتی
~ولی عجب بدنی داریا
=خفه
~ایش برو نودل درست کن گوشنمه
=نمیشه دو کبوکی درست کنم؟
~نه
=بدخلاق
~من میرم بیرون
=کجا
~بار
=میخوای م*س*ت کنی
~اوهوم
=ن نمیشه
~خو م*ست نمیکنم
=دروغ گوی خوبی هستی بیا بشین باهات حرف دارم
~خو همین الان بگو
=بشین رو مبل
نشست رو مبل رفتم روب روش نشستم
~خو بگو
=جیمین اخلاق گندت دوباره رو کرده چی شده
~بگو
=ج....جی...جیمین
~بگو سریع تر حرفت و
=آه خب ببین دوستام گفتن بریم بار ب زور قبول کردم رفتیم بار مست کردن
~کردن؟
=خب کردیم بعد ی مرده بهم اشاره زد رفتم رو پاش نشستم منو برد تو اتاق شخصیش و بهم تج*اوز کرد
~چیییییی(با داد)
=فردا بار*دار بودم و سقطشون کردم
~بگو اسمش چی بود
=نگران نباش شوگا اونو کشت و دلیلش هم ب پلیس گفت
~پس برای همینه که شوگا همیشه انقد نزدیکته
=آ....آره
~خوب میتونم برم راستی امروز درباره چی فکر میکردی
=درباره همین که هانا و جائه حتی نیومدن ب دیدنم
~ا.....آ...ها
=.دیدم زنگ در خورد رفتم باز کردم شوگا بود
□سلام
=آه توعم که عصابت خورده چی شده
□هیچی نیست جیمین بیا بریم
~عصابم خورده نمیام
□خیل خوب باش خودم میرم
~تنها نرو
□پس چی میگی
~بیا داخل
=.شوگا اومد داخل در و بستم شوگا رفت رو مبل نشست منم اومدم نودل درست کردم و داشتم ب حرفاشون گوش میدادم
□باید ی کاری کنیم
~میگی چیکار کنیم...
ادامه دارد...
۳.۰k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.