مافیای جذاب من 💦🕳️
p9
×ات بهتره فرار کنی
+یا خدااااا
تا خواستم بلند شم فرار کنم منو سوجینو سویونگ باهم خوردیم زمین
+واتتتتت؟
لباسامونو بهم گره زده بودن من هرچقد سعی میکردم فرار کنم نمیشد
-× (در حال جر خوردن)
+بیشعوراااا
×ماهم کمی کرم ریختیم
+بازمون کنید زوددد
&ات داری لهم میکنی
-عوکی
+صبحونه خوردید
-نه
×نچ
+پس بشینید
صبحونمون رو خوردیم اماده شدیم رفتیم کالج و سر کلاساشون
معلم وارد کلاس شد و همه بلند شدن و سلام کردن
معلم:سلام بچها امروز قراره یه ازمایش علمی انجام بدیم پس میریم ازمایشگاه
+یس از یه حالت کسل کننده اومدیم بیرون
معلم:داوطلب داریم؟
×خانم من
معلم: باشه بیا
-با چه ناز و ادایی راه میره
+اره از اونجایی که میدونم کارش خوب نیس
×قرمزرو با سبزه قاتی کردم
معلم:وایساااااا
×ترکید کل صورتم مشکی شده بود
+(دیدید گفتم درحال جر خوردن)
معلم: پسرم برو دست و صورتتو بشور (با لحن خندان)
×ات بیا کمک
+باش اومدم
(زنگ تفریح)
داشتیم بیرون قدم میزدیم که یهو پام به پاهای ته برخورد کرد و افتادم بغل کوک
-تا ۳ میشمارم اگه نری میندازمت از اونجایی که سنگ دلم هستم از ۲ شرو میکنم
+یاااااااا زود بلند شدم
رفتیم داخل کلاس بعد از ۵ مین معلم اومد سلام دادیم
معلم: سلام بچها بشینید برای هفته آینده یه پروژه باید آماده کنید
ات تو و کوک باهم
تهیونگ تو و سوجین هم باهم
....
اگه بخواهید میتونید با بغل دستیتون حرف بزنید
+خب کوک بیا کم کرم بریزمو تکالیفو انجام بدیم
-معلم گفت درمورد دوستی یا عشق باشه
+اره یکم سخته ولی خب ما میتونیم
(بعد از کالج)
+بچها خیلی وقتی نرفتیم بار نظرتون چیه امشب بریم؟
&عالیه
÷کوک یا ته هم میان
+اصلااا ما سه تا عین قبلا
قرارمون ساعت ۹ بود من ۵ ساعت وقت داشتم رفتم خونه نهارمو خوردم ی دوش ۳۰مینی گرفتمو اومدم بیرون کل کمدمو خالی بلاخره یه لباس مناسب پیدا کردم (اسلاید دوم) میکاپ غلیضی کردمو کمی اینستا گردی ساعت ۹ شده بود پس راه افتادم
دوستامو دیدم رفتم سمتشون چنتا ابجو زدیم کمی گیج بودم ولی حواسم بود یکی دستمو گرف داشت میبرد سمت یکی از اتاقا که یهو یکی منو کشوند سمت خودش اون...
شرایط پارت بعدی ۱۰ لایک به بالا
#وانشات
#بیتیاس
×ات بهتره فرار کنی
+یا خدااااا
تا خواستم بلند شم فرار کنم منو سوجینو سویونگ باهم خوردیم زمین
+واتتتتت؟
لباسامونو بهم گره زده بودن من هرچقد سعی میکردم فرار کنم نمیشد
-× (در حال جر خوردن)
+بیشعوراااا
×ماهم کمی کرم ریختیم
+بازمون کنید زوددد
&ات داری لهم میکنی
-عوکی
+صبحونه خوردید
-نه
×نچ
+پس بشینید
صبحونمون رو خوردیم اماده شدیم رفتیم کالج و سر کلاساشون
معلم وارد کلاس شد و همه بلند شدن و سلام کردن
معلم:سلام بچها امروز قراره یه ازمایش علمی انجام بدیم پس میریم ازمایشگاه
+یس از یه حالت کسل کننده اومدیم بیرون
معلم:داوطلب داریم؟
×خانم من
معلم: باشه بیا
-با چه ناز و ادایی راه میره
+اره از اونجایی که میدونم کارش خوب نیس
×قرمزرو با سبزه قاتی کردم
معلم:وایساااااا
×ترکید کل صورتم مشکی شده بود
+(دیدید گفتم درحال جر خوردن)
معلم: پسرم برو دست و صورتتو بشور (با لحن خندان)
×ات بیا کمک
+باش اومدم
(زنگ تفریح)
داشتیم بیرون قدم میزدیم که یهو پام به پاهای ته برخورد کرد و افتادم بغل کوک
-تا ۳ میشمارم اگه نری میندازمت از اونجایی که سنگ دلم هستم از ۲ شرو میکنم
+یاااااااا زود بلند شدم
رفتیم داخل کلاس بعد از ۵ مین معلم اومد سلام دادیم
معلم: سلام بچها بشینید برای هفته آینده یه پروژه باید آماده کنید
ات تو و کوک باهم
تهیونگ تو و سوجین هم باهم
....
اگه بخواهید میتونید با بغل دستیتون حرف بزنید
+خب کوک بیا کم کرم بریزمو تکالیفو انجام بدیم
-معلم گفت درمورد دوستی یا عشق باشه
+اره یکم سخته ولی خب ما میتونیم
(بعد از کالج)
+بچها خیلی وقتی نرفتیم بار نظرتون چیه امشب بریم؟
&عالیه
÷کوک یا ته هم میان
+اصلااا ما سه تا عین قبلا
قرارمون ساعت ۹ بود من ۵ ساعت وقت داشتم رفتم خونه نهارمو خوردم ی دوش ۳۰مینی گرفتمو اومدم بیرون کل کمدمو خالی بلاخره یه لباس مناسب پیدا کردم (اسلاید دوم) میکاپ غلیضی کردمو کمی اینستا گردی ساعت ۹ شده بود پس راه افتادم
دوستامو دیدم رفتم سمتشون چنتا ابجو زدیم کمی گیج بودم ولی حواسم بود یکی دستمو گرف داشت میبرد سمت یکی از اتاقا که یهو یکی منو کشوند سمت خودش اون...
شرایط پارت بعدی ۱۰ لایک به بالا
#وانشات
#بیتیاس
۱۰.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.