سلام بروبچ چه خبر 🤔
سلام بروبچ چه خبر 🤔
لایک کامنت فالو یادت نره 😏
خب بدون حرف اضافه شروع کنیم 🤝🏻
یکی یه دختر داشته دخترش عاشق عروسک بوده و باهاشون بازی میکرده و کلا دوست داشته دیگه
دختره خوب درس نمی خونده بعد مامانش بهش میگه باشه تو درس بخون من برای تو یه عروسک جدید میخرم دختره با اشتیاق درس میخونه و جزو رتبههای اول کلاس میشه
بعد با مامانش میرم بیرون برای خرید عروسک مامانش میگه به قیمت عروسک توجه نکنه و هرچی برداره مامانش برای اون میخره و میرن میرسن به یه مغازه قدیمی دختره اسرار میکنه داخل مغازه رو ببینن میرن تو و دختره داشته قدم میزده یه عروسک دلقک با موهای قرمز میبینه میگه مامان لطفاً همین رو برام بخر مامانش میگه این خیلی زشته مطمئنی همین رو میخوای اون میگه آره و خلاصه میرن پیش مغازه دار میگن ما اینو میخوایم و مغازه دار میگه این فروشی نیست و مامانه بهش پول بیشتری پیشنهاد میده و اون دوباره میگه نه و در آخر وقتی اشک های دخترش رو میبینه مامانه به مغازه دار میگه من صد دلار بهت میدم مغازه دار چشاش گرد میشه میگه باشه یه دست عروسک دلقک مشت بوده و اون یکی دستش سه تا انگشتش باز بوده و دختره میرسه خونه و تعجب میکنه که چرا دست دلقک سه تا انگشتش بازه و مامانش تلویزیون نگاه میکرده و اون هم تا آخر شب داشته با عروسک بازی میکرده مامانش میگه دیگه بسه بازی و بخواب و اون رو میزاه تو اتاقش عروسک رو هم داخل قفسه عروسک ها میزاره صبح که میشه مامانش حدود سه بار دخترش رو صدا میکنه و اینجا داستان جالب میشه که مامانه میره بچه رو از تخت خواب بیاره بیرون و میبینه که بچه تکه تکه شده و چشماش در اومده میبینه دلقک روی تخت پیش دخترش نشسته و الان چهار تا از انگشتش بازه🧟👹
.
.
.
.
.
.
.
.
تمام 🥶🧟👹👍🏻👀👽
اگه بازم از اینا میخواین حتما تو کامنت ها بگین 💯
نگران نباشید فیلم از سعید همیشه تو برنامه هست 👹
لایک کامنت فالو یادت نره 😏
خب بدون حرف اضافه شروع کنیم 🤝🏻
یکی یه دختر داشته دخترش عاشق عروسک بوده و باهاشون بازی میکرده و کلا دوست داشته دیگه
دختره خوب درس نمی خونده بعد مامانش بهش میگه باشه تو درس بخون من برای تو یه عروسک جدید میخرم دختره با اشتیاق درس میخونه و جزو رتبههای اول کلاس میشه
بعد با مامانش میرم بیرون برای خرید عروسک مامانش میگه به قیمت عروسک توجه نکنه و هرچی برداره مامانش برای اون میخره و میرن میرسن به یه مغازه قدیمی دختره اسرار میکنه داخل مغازه رو ببینن میرن تو و دختره داشته قدم میزده یه عروسک دلقک با موهای قرمز میبینه میگه مامان لطفاً همین رو برام بخر مامانش میگه این خیلی زشته مطمئنی همین رو میخوای اون میگه آره و خلاصه میرن پیش مغازه دار میگن ما اینو میخوایم و مغازه دار میگه این فروشی نیست و مامانه بهش پول بیشتری پیشنهاد میده و اون دوباره میگه نه و در آخر وقتی اشک های دخترش رو میبینه مامانه به مغازه دار میگه من صد دلار بهت میدم مغازه دار چشاش گرد میشه میگه باشه یه دست عروسک دلقک مشت بوده و اون یکی دستش سه تا انگشتش باز بوده و دختره میرسه خونه و تعجب میکنه که چرا دست دلقک سه تا انگشتش بازه و مامانش تلویزیون نگاه میکرده و اون هم تا آخر شب داشته با عروسک بازی میکرده مامانش میگه دیگه بسه بازی و بخواب و اون رو میزاه تو اتاقش عروسک رو هم داخل قفسه عروسک ها میزاره صبح که میشه مامانش حدود سه بار دخترش رو صدا میکنه و اینجا داستان جالب میشه که مامانه میره بچه رو از تخت خواب بیاره بیرون و میبینه که بچه تکه تکه شده و چشماش در اومده میبینه دلقک روی تخت پیش دخترش نشسته و الان چهار تا از انگشتش بازه🧟👹
.
.
.
.
.
.
.
.
تمام 🥶🧟👹👍🏻👀👽
اگه بازم از اینا میخواین حتما تو کامنت ها بگین 💯
نگران نباشید فیلم از سعید همیشه تو برنامه هست 👹
۱۱.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.