پارت بیستم
سوبین)
(منو گونگ یو نشسته بودیم آتیش روشن بود داشتیم اردک رو کباب میکردیم جونگ سو هم معلوم نیست کدوم گوری رفته دخترا هم پیداشون نیس)
گونگ یو ::..مطمئنید که بدون از بین رفتن آب گوشتش میپزه اره؟
سو بین :..این ایده جونگ سو است ولی مطمئنم میپزه
(که جونگ سو اومد نیشش هم باز بود )
سوبین :..کجا بودی تو
جونگ سو :..رفتم دنبال قارچ ببین پیداش کردم
سوبین:..چی قارچ تو این فصل پیدا نمیشه که
جونگ سو؛..خو هر کی بگرده پیدا میکنه خیلی خوش شانس هستید آقای گونگ یو تو این فصل پیدا کردنش غیر ممکنه الان من واسه شما یه خورده کبابش کنم
سوبین :.الان این تنکه رو بردارم ببینم اردک کباب شده …….ها چقدر خوب پخته..
جونگ سو:..اینم قارچ پخته بفرمایید بخورید آقای گونگ یو
گونگ یو:..بزار امتحانش کنم ببینم…..خیلی خوبه…
سوبین:..پسر وقتی اردک است چرا قارچ به خورده طرف میدی
گونگ یو:… عیب نداره من اینجوری راحتم دوست دارم طعم های متفاوت رو حس کنم ….طعمش یه خورده خشکه اما عیب نداره
(بعدش پاشد رفت داشت قدم میزد هم میخورد )
سوبین:…پیش…جونگ سو بیا اینجا
جونگ سو :..هوم چیه
سوبین :..پسر این طرف میگه خشکه و این ها مطمئنی از این قارچه
جونگ سو:..یعنی …
سوبین:..یعنی…..چی که یعنی؟طرف مسموم شده……..
جونگ سو:..یعنی مطمئنم نیست اما یک چیزی تو همین مایع ها
سوبین:..تو مایع های مطمئن دیگه چیه؟
جونگ سو:..چرا به رفیقت اعتماد نداری این هزار ساله قارچه دیگه
سوبین:…تو خیلی احمقی مگه نه …..
(که یهو چشمم خورد به گونگ یو داشت حرکت های عجیبی در میاورد این دیگه چش شد دگه مسموم شده )
جونگ سو :..چرا همچین میکنه
سوبین:..به نظرت چرا……
(هانول و ریوجین با خنده اومدن چشمشون خورد به گونگ یو تعجب کردن بعدش اومدن سمتمون)
هانول:..این دیگه چرا اینجوری حرکت درمیاره
سوبین:..از جونگ سو بپرس
هانول:..چی…ها جونگ سو..باز دوباره چیکار کردی….
سوبین:..قارچ معمولی داده بهش طرف هم مسموم شده
ریوجین:..چی مسموم شده
(که یهو داد گونگ یو رفت رو هوا با شوک برگشتیم بهش نگاه کردیم افتاده بود چند تا شاخه کوچک به زانو پاش گیر کرده بود ….اوففففف)
«نیم ساعت بعد»
(داشتم زانوی گونگ یو رو پانسمان میکردم گونگ یو هم بی هوش بود اون طرف هم ریوجین و هانول نشسته بودن جونگ سو هم سرش پایین بود دیگه فهمیده بود چه غلطی کرده)
سوبین:..پسر ما داریم تو تنکه چقدر قشنگ اردک درست میکنیم تو چرا قارچ قاطی میکنی؟
جونگ سو:..اه…..سوبین….گفتم گونگ یو هر دو طعمش رو بچشه دیگه
هانول:..«داشت اداشو میاورد»اه….سوبین گفتم گونگ یو …بچشه….غلط کردی
ریوجین :..«با خنده »دقیقه مثل همون کردی چقدر قشنگ اداشو در اوردی
هانول:…ساکت شو دختر «با عصبانی»
(ریوجین هم سرشو انداخت پایین )
هانول؛…راه بیوفتین بریم بیمارستان
جونگ سو:..چه بیمارستانی بریم بگیم مرده رو مسموم کردیم
هانول:..ببین این شاخه تو دستمه میزنم تو سرت تو چرا هنوز حرف میزنی ها؟ هر چی بلاست بخاطر تو به سرمون اومد ببریمش بیمارستان اینو معدشو شست شو بدیم بهتره
سو بین:..اره ببریمش
(که یهو گونگ یو بیدار شد داشت با تعجب به دورو برش نگاه میکرد)
جونگ سو:..دوباره خوش اومدی
گونگ یو:..خوش دیدیم…..من چم شده
سوبین :..آقای گونگ یو بیدارشدین
گونگ یو:..انگار تمام بدنم درد میکنه….گلوم یک جوری شده
جونگ سو:..آقای گونگ یو این ها نرماله اینجا هواش خیلی تمیزه آدم اینطوری میشه
هانول:..اره چپ و راست چپ و راست میگیره آدم رو چرت و پرت نگو پسر ….آقای گونگ یو یه سوتفاهمی پیش اومد یادتونه یه قارچ خوردید
گونگ یو:..بله یادمه
هانول:..متاسفانه اون قارچ مسمومتون کرده دیگه بعدشم افتادید رو شاخه ها سو بین دستش درد نکنه زخماتون پانسمان کرد
گونگ یو:..جدی یه خورده زانوی پام درد میکنه اما چیزیم نیست مثل قبل خوبم
سو بین:..مطمئنید خوب خوبید
گونگ یو :..اره بگذریم اشکالی نداره یه اتفاقی بود عمدی که نبود ….خو بریم فعلا رستوران یه خورده خستگیمون بکشیم
جونگ سو:..اره اره بریم ااینجا خسته شدیم
(یه طرف دستشو ریوجین گرفته اون طرف دستش جونگ سو گرفته داشتن میرفتن هانول هم وسایلا رو جمع میکرد منم رفتم بهش کمک کنم )
هانول:..اوف از دست جونگ سو اخرش کم مونده بود به کشتنش بده
سو بین :..بزار کمکت کنم
هانول:..باشه تو اینا رو بگیر من بقیه رو بیارم
(خواست برگرده پاش پیچ خورد منم زود از بغلش گرفتم تا نیوفته نگاهم تو نگاهش قفل شد ….ضربانم رفته بود بالا ….این چرا اینقدر خوشگله ….همینجوری بهش خیره شدم…. که یهو هانول خودشو کشید از بغلم… منم به خودم اومدم )
هانول:..حواسم نبود برم بقیه رو بیارم
سو بین:.نه من میارم تو برو
هانول:…باشه ممنون
(منو گونگ یو نشسته بودیم آتیش روشن بود داشتیم اردک رو کباب میکردیم جونگ سو هم معلوم نیست کدوم گوری رفته دخترا هم پیداشون نیس)
گونگ یو ::..مطمئنید که بدون از بین رفتن آب گوشتش میپزه اره؟
سو بین :..این ایده جونگ سو است ولی مطمئنم میپزه
(که جونگ سو اومد نیشش هم باز بود )
سوبین :..کجا بودی تو
جونگ سو :..رفتم دنبال قارچ ببین پیداش کردم
سوبین:..چی قارچ تو این فصل پیدا نمیشه که
جونگ سو؛..خو هر کی بگرده پیدا میکنه خیلی خوش شانس هستید آقای گونگ یو تو این فصل پیدا کردنش غیر ممکنه الان من واسه شما یه خورده کبابش کنم
سوبین :.الان این تنکه رو بردارم ببینم اردک کباب شده …….ها چقدر خوب پخته..
جونگ سو:..اینم قارچ پخته بفرمایید بخورید آقای گونگ یو
گونگ یو:..بزار امتحانش کنم ببینم…..خیلی خوبه…
سوبین:..پسر وقتی اردک است چرا قارچ به خورده طرف میدی
گونگ یو:… عیب نداره من اینجوری راحتم دوست دارم طعم های متفاوت رو حس کنم ….طعمش یه خورده خشکه اما عیب نداره
(بعدش پاشد رفت داشت قدم میزد هم میخورد )
سوبین:…پیش…جونگ سو بیا اینجا
جونگ سو :..هوم چیه
سوبین :..پسر این طرف میگه خشکه و این ها مطمئنی از این قارچه
جونگ سو:..یعنی …
سوبین:..یعنی…..چی که یعنی؟طرف مسموم شده……..
جونگ سو:..یعنی مطمئنم نیست اما یک چیزی تو همین مایع ها
سوبین:..تو مایع های مطمئن دیگه چیه؟
جونگ سو:..چرا به رفیقت اعتماد نداری این هزار ساله قارچه دیگه
سوبین:…تو خیلی احمقی مگه نه …..
(که یهو چشمم خورد به گونگ یو داشت حرکت های عجیبی در میاورد این دیگه چش شد دگه مسموم شده )
جونگ سو :..چرا همچین میکنه
سوبین:..به نظرت چرا……
(هانول و ریوجین با خنده اومدن چشمشون خورد به گونگ یو تعجب کردن بعدش اومدن سمتمون)
هانول:..این دیگه چرا اینجوری حرکت درمیاره
سوبین:..از جونگ سو بپرس
هانول:..چی…ها جونگ سو..باز دوباره چیکار کردی….
سوبین:..قارچ معمولی داده بهش طرف هم مسموم شده
ریوجین:..چی مسموم شده
(که یهو داد گونگ یو رفت رو هوا با شوک برگشتیم بهش نگاه کردیم افتاده بود چند تا شاخه کوچک به زانو پاش گیر کرده بود ….اوففففف)
«نیم ساعت بعد»
(داشتم زانوی گونگ یو رو پانسمان میکردم گونگ یو هم بی هوش بود اون طرف هم ریوجین و هانول نشسته بودن جونگ سو هم سرش پایین بود دیگه فهمیده بود چه غلطی کرده)
سوبین:..پسر ما داریم تو تنکه چقدر قشنگ اردک درست میکنیم تو چرا قارچ قاطی میکنی؟
جونگ سو:..اه…..سوبین….گفتم گونگ یو هر دو طعمش رو بچشه دیگه
هانول:..«داشت اداشو میاورد»اه….سوبین گفتم گونگ یو …بچشه….غلط کردی
ریوجین :..«با خنده »دقیقه مثل همون کردی چقدر قشنگ اداشو در اوردی
هانول:…ساکت شو دختر «با عصبانی»
(ریوجین هم سرشو انداخت پایین )
هانول؛…راه بیوفتین بریم بیمارستان
جونگ سو:..چه بیمارستانی بریم بگیم مرده رو مسموم کردیم
هانول:..ببین این شاخه تو دستمه میزنم تو سرت تو چرا هنوز حرف میزنی ها؟ هر چی بلاست بخاطر تو به سرمون اومد ببریمش بیمارستان اینو معدشو شست شو بدیم بهتره
سو بین:..اره ببریمش
(که یهو گونگ یو بیدار شد داشت با تعجب به دورو برش نگاه میکرد)
جونگ سو:..دوباره خوش اومدی
گونگ یو:..خوش دیدیم…..من چم شده
سوبین :..آقای گونگ یو بیدارشدین
گونگ یو:..انگار تمام بدنم درد میکنه….گلوم یک جوری شده
جونگ سو:..آقای گونگ یو این ها نرماله اینجا هواش خیلی تمیزه آدم اینطوری میشه
هانول:..اره چپ و راست چپ و راست میگیره آدم رو چرت و پرت نگو پسر ….آقای گونگ یو یه سوتفاهمی پیش اومد یادتونه یه قارچ خوردید
گونگ یو:..بله یادمه
هانول:..متاسفانه اون قارچ مسمومتون کرده دیگه بعدشم افتادید رو شاخه ها سو بین دستش درد نکنه زخماتون پانسمان کرد
گونگ یو:..جدی یه خورده زانوی پام درد میکنه اما چیزیم نیست مثل قبل خوبم
سو بین:..مطمئنید خوب خوبید
گونگ یو :..اره بگذریم اشکالی نداره یه اتفاقی بود عمدی که نبود ….خو بریم فعلا رستوران یه خورده خستگیمون بکشیم
جونگ سو:..اره اره بریم ااینجا خسته شدیم
(یه طرف دستشو ریوجین گرفته اون طرف دستش جونگ سو گرفته داشتن میرفتن هانول هم وسایلا رو جمع میکرد منم رفتم بهش کمک کنم )
هانول:..اوف از دست جونگ سو اخرش کم مونده بود به کشتنش بده
سو بین :..بزار کمکت کنم
هانول:..باشه تو اینا رو بگیر من بقیه رو بیارم
(خواست برگرده پاش پیچ خورد منم زود از بغلش گرفتم تا نیوفته نگاهم تو نگاهش قفل شد ….ضربانم رفته بود بالا ….این چرا اینقدر خوشگله ….همینجوری بهش خیره شدم…. که یهو هانول خودشو کشید از بغلم… منم به خودم اومدم )
هانول:..حواسم نبود برم بقیه رو بیارم
سو بین:.نه من میارم تو برو
هانول:…باشه ممنون
۳۷۰
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.