عشق بد پارت 5
لیا زنگ زد جواب دادم که گفت
"مکالمه ی ات و لیا"
=های چطوری
+مرسی خوبم تو چطوری
=منم خوبم راستی امشب بیا بریم پارتی،بقیه رفقا هم میان
+باشع خوبه ساعت چند؟
=ساعت 8 میام دنبالت
+نه خودم میام
=باشه هرجور که راحتی
+اوکی بای
=بای
"پایان مکالمه ی ات و لیا"
ساعت 5 بود رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و بعد یه لباس باز پوشیدم و میکاپ کردم و حاظر شدم ساعت 7:30 بود زود از خونه رفتم بیرون تا برسم طول میکشه سوار تاکسی شدم و به سمت بار راه افتادم وقتی رسیدم ساعت 8بود بچه ها بیرون وایستاده بودن رفتم پیششون
+سلام دوستان
=خوش اومدی
بقیه رفقا:سلام
رفتیم داخل خیلی بوی الکل میومد حالم بهم خورد رفتیم سر یدونه از میز ها و نوشیدنی سفارش دادیم ماله هممون 80 درصد بود من هنوز نخورده بودم که یهو دیدم جونگکوک اونجاست
ویو کوک
توی خونه روی کاناپه نشستم و داشتم فیلم میدیدم که یهو جیمین زنگ زد(علامت جیمین اینه÷)
"مکالمه ی کوک و جیمین"
÷سلام کوک خوبی
_سلام خوبم مرسی
÷میایی بریم بار حال و هوامون عوض شه؟
_اوکی ساعت چند
÷هشت اونجا باش
_اوکی بای
÷بای
"پایان مکالمه ی کوک و جیمین"
رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون لباس مو پوشیدم چند تا از دکمه هارو باز گذاشتم عطر تلخمو زدم یه دخترکش عالی شده بودم ساعت 7:30 بود سوار ماشینم شدم و رسیدم بار ساعت ۸ بود جیمین رو دیدم که بیرون بار وایستاده بود رفتم پیشش
_سلام
÷اوه اومدی سلام
_بریم داخل
÷اره بریم
رفتیم داخل من نمیخواستم مست بشم برای همین یه ویسگی 50 درصد سفارش دادم اما جیمین مست شده بود داشتم همینجوری دخترا رو نگاه میکردم که یهو دیدم ات هم اونجاست ...
پارت بعدی رو هم میزارم شرایط نداره🌕✨
••••••|••••••
"مکالمه ی ات و لیا"
=های چطوری
+مرسی خوبم تو چطوری
=منم خوبم راستی امشب بیا بریم پارتی،بقیه رفقا هم میان
+باشع خوبه ساعت چند؟
=ساعت 8 میام دنبالت
+نه خودم میام
=باشه هرجور که راحتی
+اوکی بای
=بای
"پایان مکالمه ی ات و لیا"
ساعت 5 بود رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و بعد یه لباس باز پوشیدم و میکاپ کردم و حاظر شدم ساعت 7:30 بود زود از خونه رفتم بیرون تا برسم طول میکشه سوار تاکسی شدم و به سمت بار راه افتادم وقتی رسیدم ساعت 8بود بچه ها بیرون وایستاده بودن رفتم پیششون
+سلام دوستان
=خوش اومدی
بقیه رفقا:سلام
رفتیم داخل خیلی بوی الکل میومد حالم بهم خورد رفتیم سر یدونه از میز ها و نوشیدنی سفارش دادیم ماله هممون 80 درصد بود من هنوز نخورده بودم که یهو دیدم جونگکوک اونجاست
ویو کوک
توی خونه روی کاناپه نشستم و داشتم فیلم میدیدم که یهو جیمین زنگ زد(علامت جیمین اینه÷)
"مکالمه ی کوک و جیمین"
÷سلام کوک خوبی
_سلام خوبم مرسی
÷میایی بریم بار حال و هوامون عوض شه؟
_اوکی ساعت چند
÷هشت اونجا باش
_اوکی بای
÷بای
"پایان مکالمه ی کوک و جیمین"
رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون لباس مو پوشیدم چند تا از دکمه هارو باز گذاشتم عطر تلخمو زدم یه دخترکش عالی شده بودم ساعت 7:30 بود سوار ماشینم شدم و رسیدم بار ساعت ۸ بود جیمین رو دیدم که بیرون بار وایستاده بود رفتم پیشش
_سلام
÷اوه اومدی سلام
_بریم داخل
÷اره بریم
رفتیم داخل من نمیخواستم مست بشم برای همین یه ویسگی 50 درصد سفارش دادم اما جیمین مست شده بود داشتم همینجوری دخترا رو نگاه میکردم که یهو دیدم ات هم اونجاست ...
پارت بعدی رو هم میزارم شرایط نداره🌕✨
••••••|••••••
۱۴.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.