عشق در مدرسه
عشق در مدرسه
پارت۱۰
جینا :این دفعه رو بردی ولی دفعه بعدی د
نمیزارم
از زبات ا.ت
بالاخره جینا گمو گور شد و رفت خیلی رو مخه دختره ی ....
استاد اوند داخل و درس داد
پرش زماتی به زنگ اخر
حرف های بی خود استاد بالاخره تموم شد کوک میاد پیشم
کوک : ا.ت الات دیگه زنگ اخره با من بیا بریم کافه برات سوپرایز دارم
ا.ت :اممم ببینم چی میشه ،بعد از ظهر وقت داری اخه الان تو خونه کار دارم
کوک :اها باشه ساعت ۷و نیم میام دنبالت
ا.ت :اوک باهم خدافظی کردیم و من رفتم خونه رفتم خونه یکمی نهار خوردم و تمام تکالیفم رو نوشتم تا ساعت۴و نیم فقط داشتم مث خر میخوندم جونم دراومد چشام کپک زد
(بچه ها ا.ت از ساعت ۱۲:۳۰داش میخوند)
بعد چند دیقه فکرو خیال
افکار ا.ت (الان ینی کوک چیکار میکنه اصلا واسه شب چی بپوشم نکنه فامیلا ببینن نکنه نیاد وایییی چی میگی منگل برو حاظر شو اهه) خیلی خسته بودم رفتم خودمو انداختم رو تخت و خوابیدم
ساعت ۵:۴۵ از خواب پاشدم یه دوش گرفتم و لباس پوشیدم و موهامو بستم و ارایش کردم
واهایی کی ساعت ۶:۵۵ شد (همین الان😐🚬)
اماده شده بودم که ....
پایان پارت۱۰
پارت۱۰
جینا :این دفعه رو بردی ولی دفعه بعدی د
نمیزارم
از زبات ا.ت
بالاخره جینا گمو گور شد و رفت خیلی رو مخه دختره ی ....
استاد اوند داخل و درس داد
پرش زماتی به زنگ اخر
حرف های بی خود استاد بالاخره تموم شد کوک میاد پیشم
کوک : ا.ت الات دیگه زنگ اخره با من بیا بریم کافه برات سوپرایز دارم
ا.ت :اممم ببینم چی میشه ،بعد از ظهر وقت داری اخه الان تو خونه کار دارم
کوک :اها باشه ساعت ۷و نیم میام دنبالت
ا.ت :اوک باهم خدافظی کردیم و من رفتم خونه رفتم خونه یکمی نهار خوردم و تمام تکالیفم رو نوشتم تا ساعت۴و نیم فقط داشتم مث خر میخوندم جونم دراومد چشام کپک زد
(بچه ها ا.ت از ساعت ۱۲:۳۰داش میخوند)
بعد چند دیقه فکرو خیال
افکار ا.ت (الان ینی کوک چیکار میکنه اصلا واسه شب چی بپوشم نکنه فامیلا ببینن نکنه نیاد وایییی چی میگی منگل برو حاظر شو اهه) خیلی خسته بودم رفتم خودمو انداختم رو تخت و خوابیدم
ساعت ۵:۴۵ از خواب پاشدم یه دوش گرفتم و لباس پوشیدم و موهامو بستم و ارایش کردم
واهایی کی ساعت ۶:۵۵ شد (همین الان😐🚬)
اماده شده بودم که ....
پایان پارت۱۰
۴.۸k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.