رویای من . پارت 30

این دختر الان اینجوریه موقع بچه دار شدن میخواد چ گوهی بخوره؟ فک نکنم بتونه دوون بیاره 
کوک: ببین اگه میخوای مثل دیروز نشی عین ادم انجام بده.نیم ساعت دیگه هم باید بریم دانشگاه 
این سوک: عین دیروز؟
کوک: اره . میخوای انجام بدم یبار . بفهمی؟
این سوک : عین دیروز؟ ... اهااا ن غلطط کردمم ... ببین اینجوری خوبه ... مشتم بزنم؟؟
کوک: ... ( خنده ) هم از شکم بگیر هم از کمر و یزره فشار بده 
این سوک : اخه
کوک: ببین دیروزیه درد داشت . ولی الان میتونم بدون درد انجام بدماا
این سوک : نهه انجام میدم .
 سیکس پک داری؟
کوک : اره ( با خنده ) 
این سوک : کی وقت کردی اینارو درست کنی؟
کوک: درست؟ ( خنده )...ت از خیلی چیزا خبر نداری 
این سوک : از چی؟( خنده ) 
کوک : خیلی چیزا 
این سوک: خب چیی؟
کوک : خیلی چیزاا گیر نده 
این سوک : باشه 
کوک: میخوای بهش دست بزنی؟؟
این سوک : نههه 
کوک: ...( خنده ) 


بعد از چند مین * صدای الارم گوشی *


این سوک : اوه بدو اماده شو 
کوک: یزره دیگه فققط
این سوک: لوس نشو دیر میشه 
کوک: هییی 
 اماده شدیم و حرکت کردیم 
جینا رو دیدم اما اصلا بهم مهل نمی داد 
منو میدید ولی باز راه خودشو میرفت 
دیگه خسته شده بودم 
رفتم ت کلاس 
کوک: حالت خوبه؟ 
این سوک: اهوم ، اره ( لبخند ) 
این سوک: کوک ... اگه من فقط ی روز زنده بودم چیکار میکردی؟
کوک: یعنی چی ؟ 
این سوک: جواب بده 
کوک : واا میخوای خودکشی کنی؟
این سوک: .............نه
کوک: من ب اینجور سوالا جواب نمیدم 
این سوک: باش مشکلی نیست 
درس رو ششروع کردیم 
سعی میکنم پیشش لبخند بزنم 


( پرش زمانی به تعطیلی ) 


( کوک ) 
از دانشگاه تعطیل شدیم ... رفتم سراغ این سوک که بهش بگم 
کوک : این سووک بیا اینجا 
این سوک: بله ؟
کوک: میای باهم بریم این کافه هه؟ بقل دانشگاه؟ 
این سوک: نه من نمی تونم ... امروز باید ی  سر برم جایی منتظرم نباش شاید یزره دیر برگشتم خونه ... اما نگران نباش 
کوک: اخه ی امروز فقط بیا 
این سوک: نمیشه اتفاقا امروز خیلی کار مهمی دارم 
( کوک ) 
بهش شک کردم
کوک : خبب باشه ... ولی گوشیتو بده یدقه 
این سوک : چیکار داری؟
کوک: بده تو 
گوشی رو ازشش گرفتم و روش جی پی اس نصب کردم 
کوک:باشه برو مواظب خودت باش 
این سوک : باشهه خیلی دوستت دارم 
کوک: منم بای 

کپی ممنوع❌
باورم نمیشه 30 پارت نوشتم 💔😂