راه برگشت~P¹¹

سیلامممم
ساعت ۱۲ نتم تموم میشه،فردا صبح پارت ۱۲ به بعد میدم.
اس دو میخاستم یاداوری کنم قیافه شوما را😑❤️
اس سه رو داشته باشین بهتون میگم اس سه چیه.
فعلا این پارت هم هنتای نیست ولی این پارت مهمه.
________________________
شب چه اتفاقی اوفتاد برای این دختره بی خونه😑👍
ا/ت شبو بغل سانی خوابیده‌بید و سانی ژان گهگاهی یک دستی به پهلوی ا/ت میکشید که مثلا خاک‌ نشینه😑👍(هعی منحرفا سههههلاممممم)
فردا صب*
+سانزو.
-جان؟
+امروز کاری نداریم؟
-داریم،باید ببرمت یه جلسه.
+جلسه؟
-بعله،جلسه باندمون.
+چرا من؟
-چون فرماندمون ازت خوشش اومده و میخاد عضو باند بیشی بانو.
+جاننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟
-چیشده
+عالیهههههههههههه
-چته
+من همیشه ارزوم بود عضو ی باند باشم.جلسه ساعت چنده؟
-۲ شب
+الله اکبر😑
-باید بریم از تو خونت لباس برداریم.
پرش ب ساعت ۱:۴۵ شب*
ا/ت ی لباس میپوشه(اسلاید سوم)ارایش میکنه و موهاشو باز میزاره،منتظر سانی ژانش میمونع.
سانزو میاد:ا/تتتتت!بانوی منننن!چقد خوشمل شدی
+مگه زشت بیدم؟
-نه خوشمل تر شدی
+میسیییییی
-خیلخب،باید بریم.اونجا نزدیک ران ریندو نمیشی به مایکی متلک نمیپرونی به کاکوچو گیر نمیدی که چرا دکمه هاشو نمیبنده و.....
+اکی
-اینهمه زر‌ زدم تو میگی اکی؟
+ارح
-خیلخب‌بریم.

میرن*
توی مهمونی....
___________________
ادمیزاد از خاکه پس طبیعیه کرم داشته باشع•-•
نتم به چخ رف
ساعت هفت صب منتظر پارت هنتای باشیدددد❤️🧡