P21
میونگ سو:نه عزیزم انقدر عقل دارم جایی که منو نخوان نمیمونم
میونگ سو راهش رو کج میکنه که یه دفعه بابای حونگ کوک میاد
جونگ کیونگ:چی شده پسرم،خانم کیم خوش اومدین
میونگ سو برمیگرده
میونگ سو:ممنون
جونگ کیونگ:بفرمایید داخل
میونگ سو یه نگاه به جونگ کوک میکنه
میونگ سو:نه کار دارم باید برم اومدم که تبریک بگم و برم
جونگ کیونگ:لطفا تا اینجا اومدین بیاین داخل
جونگ کوک:بابا خب کار داره چرا خواهش میکنی
جونگ کیونگ:کار که همیشه هست لطفا بخاطر من بمونین
میونگ سو:حالا که انقدر اسرار میکنن باشه
میره داخل
جونگ کیونگ:از این طرف
میونگ سو میوفته جلو جونگ کوک باباش پشت سرشن که یه دفعه یکی صداش میکنه میره و به جونگ کوک میگه
کیونگ:پسرم لطفا خانم کیم رو ببر سر میزشون
جونگ کوک:باشه
بعد کیونگ میره
جونگ کوک:ببینم کادو آوردی میدونستم انقدر مشتاقی خودم دعوتت میکردم(با پوزخند)
میونگ سو:از اون جایی که پدرت خیلی اسرار کرد که من بیام منم وقتمو ازاد کردم که بیام
جونگ کوک:حالا چی برام اوردی
میونگ سو کادو رو میده بهش
میونگ سو:تولدت مبارک انشاالله همین فردا بمیری(با لبخند)
جونگ کوک:نگران نباش تا تو رو نکشم نمیمیرم(با لبخند)
جونگ کوک کادو رو باز میکنه
جونگ کوک:اگه چیزی نمیاوردی از این بهتر بود
که مامانش صداشو میشنوه(مینهو اسم مامانشه)
مین هی:پسرم این چه حرفیه
میونگ سو:ایشون کیه
جونگ کوک:مامانمه
مین هی:اسمت چیه دخترم
میونگ سو:میونگ...
جونگ کوک میپره وسط حرفش
جونگ کوک:بزار قبل از اینکه اسم دیگه ای بگی خودم اسم اصلیشو بهت بگم کیم میونگ سو
مین هی:منظورت چیه پسرم
میونگ سو:هیچی خاله جون پسرتون زیادی شوخ طبع برای همین(با لبخند)
مین هی:او پس خانم کیم شمایین از اشنایی تون خوشبختم
میونگ سو:همچنین
مین هی: بفرمایید از این طرف
مین هی میونگ سو رو میبره سر میز میشونه که مادرش و شی وانم هستن
هانا: دخترم چرا انقدر دیر کردی
میونگ سو:دم در همون اقایی که تولدش گفت برگردم منم بیکار نیستم کادوشو دادم یه نیم ساعت میشینم میرم
شی وان:نخیر باید تا آخر جشن بشینی
میونگ سو:خیلی ببخشیدا اما جایی که منو نخوان نمیمونم
شی وان:حالا بشین
میونگ سو:یه چهل دقیقه نیم ساعت دیگه میرم همین که پامو گذاشتم تو جشن و کادو اوردم براشون زیادیه بفرما اینم از پذیرایی شون نه ابی نه چیزی سر میز هست
یه بیست دقیقه ایی از جشن گذشته بود یه پیش خدمت رد شد میونگ سو بهش گفته بود که یه نوشیدنی سبک بیاره براش میونگ سو داره نوشیدنی شو میخوره که صدای رقص اهنگ دونفره میاد و بابا جونگ کوک میاد
کیونگ:خوش اومدید ببخشید نشد بهتون سر بزنم
میونگ سو:معلومه از ما مهمتر هست(زیر لب)
کیونگ:چیزی گفتی دخترم
میونگ سو:نه گفتم خیلی ممنون که دعوتم کردین
میونگ سو راهش رو کج میکنه که یه دفعه بابای حونگ کوک میاد
جونگ کیونگ:چی شده پسرم،خانم کیم خوش اومدین
میونگ سو برمیگرده
میونگ سو:ممنون
جونگ کیونگ:بفرمایید داخل
میونگ سو یه نگاه به جونگ کوک میکنه
میونگ سو:نه کار دارم باید برم اومدم که تبریک بگم و برم
جونگ کیونگ:لطفا تا اینجا اومدین بیاین داخل
جونگ کوک:بابا خب کار داره چرا خواهش میکنی
جونگ کیونگ:کار که همیشه هست لطفا بخاطر من بمونین
میونگ سو:حالا که انقدر اسرار میکنن باشه
میره داخل
جونگ کیونگ:از این طرف
میونگ سو میوفته جلو جونگ کوک باباش پشت سرشن که یه دفعه یکی صداش میکنه میره و به جونگ کوک میگه
کیونگ:پسرم لطفا خانم کیم رو ببر سر میزشون
جونگ کوک:باشه
بعد کیونگ میره
جونگ کوک:ببینم کادو آوردی میدونستم انقدر مشتاقی خودم دعوتت میکردم(با پوزخند)
میونگ سو:از اون جایی که پدرت خیلی اسرار کرد که من بیام منم وقتمو ازاد کردم که بیام
جونگ کوک:حالا چی برام اوردی
میونگ سو کادو رو میده بهش
میونگ سو:تولدت مبارک انشاالله همین فردا بمیری(با لبخند)
جونگ کوک:نگران نباش تا تو رو نکشم نمیمیرم(با لبخند)
جونگ کوک کادو رو باز میکنه
جونگ کوک:اگه چیزی نمیاوردی از این بهتر بود
که مامانش صداشو میشنوه(مینهو اسم مامانشه)
مین هی:پسرم این چه حرفیه
میونگ سو:ایشون کیه
جونگ کوک:مامانمه
مین هی:اسمت چیه دخترم
میونگ سو:میونگ...
جونگ کوک میپره وسط حرفش
جونگ کوک:بزار قبل از اینکه اسم دیگه ای بگی خودم اسم اصلیشو بهت بگم کیم میونگ سو
مین هی:منظورت چیه پسرم
میونگ سو:هیچی خاله جون پسرتون زیادی شوخ طبع برای همین(با لبخند)
مین هی:او پس خانم کیم شمایین از اشنایی تون خوشبختم
میونگ سو:همچنین
مین هی: بفرمایید از این طرف
مین هی میونگ سو رو میبره سر میز میشونه که مادرش و شی وانم هستن
هانا: دخترم چرا انقدر دیر کردی
میونگ سو:دم در همون اقایی که تولدش گفت برگردم منم بیکار نیستم کادوشو دادم یه نیم ساعت میشینم میرم
شی وان:نخیر باید تا آخر جشن بشینی
میونگ سو:خیلی ببخشیدا اما جایی که منو نخوان نمیمونم
شی وان:حالا بشین
میونگ سو:یه چهل دقیقه نیم ساعت دیگه میرم همین که پامو گذاشتم تو جشن و کادو اوردم براشون زیادیه بفرما اینم از پذیرایی شون نه ابی نه چیزی سر میز هست
یه بیست دقیقه ایی از جشن گذشته بود یه پیش خدمت رد شد میونگ سو بهش گفته بود که یه نوشیدنی سبک بیاره براش میونگ سو داره نوشیدنی شو میخوره که صدای رقص اهنگ دونفره میاد و بابا جونگ کوک میاد
کیونگ:خوش اومدید ببخشید نشد بهتون سر بزنم
میونگ سو:معلومه از ما مهمتر هست(زیر لب)
کیونگ:چیزی گفتی دخترم
میونگ سو:نه گفتم خیلی ممنون که دعوتم کردین
۳۶.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.