P7
Jk: روم رو برگردوندم لبش رو روی ل*م گذاشت .
T: ( ازش جدا شدم بغض کردم ) میخواستی سقطش کنی ؟
Jk: نه نمیخواستم
T: پس چرا دورغ گفتی ؟
Jk: خب راستش پشیمون شدم ( وقتی میخواستم بیام درمنگاه پشیمون شدم) ( گریه ) ته ببخشید .
T:من از اول حواسم بهت بود اصلا قصد درمنگاه رفتن نداشتی جدیدا داری بد پیش میری !
Jk: ببخشید تهیونگ ببخشید .( گریه )
T: رابطت با اون پسره …….اسمش چی بود ؟
Jk: پارک جیمین … دوست دبیرستانمه .
T: اههاهون … راجب اون چی خیانتم ببخشم ؟
Jk: چرا این طوری میکنی من .. بهت خیانت نکردم تهیونگ …. میگم دوستیم عادیم میخوای بهش زنگ بزنم بگم دیگه هم رو نبینم ها ؟
T: باشه بس کن
Jk: تهیونگ معذرت میخوام
T: هوفف عصبی کشیدم )
Jk: اگر میخوای میرم .
T: کجا ؟
Jk: میرم خونه ( روم رو برگردوندم برم خونه )
T: دستش رو گرفتم ) با بغض گفتم ) بزار باهم بریم
Jk: ( باهم رفتیم خونه )
چند ماه بعد
T: ( ازش جدا شدم بغض کردم ) میخواستی سقطش کنی ؟
Jk: نه نمیخواستم
T: پس چرا دورغ گفتی ؟
Jk: خب راستش پشیمون شدم ( وقتی میخواستم بیام درمنگاه پشیمون شدم) ( گریه ) ته ببخشید .
T:من از اول حواسم بهت بود اصلا قصد درمنگاه رفتن نداشتی جدیدا داری بد پیش میری !
Jk: ببخشید تهیونگ ببخشید .( گریه )
T: رابطت با اون پسره …….اسمش چی بود ؟
Jk: پارک جیمین … دوست دبیرستانمه .
T: اههاهون … راجب اون چی خیانتم ببخشم ؟
Jk: چرا این طوری میکنی من .. بهت خیانت نکردم تهیونگ …. میگم دوستیم عادیم میخوای بهش زنگ بزنم بگم دیگه هم رو نبینم ها ؟
T: باشه بس کن
Jk: تهیونگ معذرت میخوام
T: هوفف عصبی کشیدم )
Jk: اگر میخوای میرم .
T: کجا ؟
Jk: میرم خونه ( روم رو برگردوندم برم خونه )
T: دستش رو گرفتم ) با بغض گفتم ) بزار باهم بریم
Jk: ( باهم رفتیم خونه )
چند ماه بعد
۲.۹k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.