پارت چهارم شوهر غیرتی من
یونگی ویو
وقتی منسو رو دیدم عصبی شد ولی به روی خودم نیاوردم
پایان یونگی ویو
مینسو ویو
وقتی لوکا رفت یک مرد مست اُمد سمتم منو کشون کشون برد سمت یکی از اتاقا
پایان مینسو ویو
مینسو: لطفا ولم کن( گریه)
مرده :ولت میکنم ولی وقتی که کارم باهات تموم شد
مینسو ویو
مرده منو پرت کر تو اتاق شروع کرد جر دادن لباسام کامل ل* خ* ت بودم اونقد یونگی رو صدا کردم ولی جواب نداد دیگه نا امید شدم
که یهو
لایک و کامنت یادتون نره که من بدونم دوست دارید
وقتی منسو رو دیدم عصبی شد ولی به روی خودم نیاوردم
پایان یونگی ویو
مینسو ویو
وقتی لوکا رفت یک مرد مست اُمد سمتم منو کشون کشون برد سمت یکی از اتاقا
پایان مینسو ویو
مینسو: لطفا ولم کن( گریه)
مرده :ولت میکنم ولی وقتی که کارم باهات تموم شد
مینسو ویو
مرده منو پرت کر تو اتاق شروع کرد جر دادن لباسام کامل ل* خ* ت بودم اونقد یونگی رو صدا کردم ولی جواب نداد دیگه نا امید شدم
که یهو
لایک و کامنت یادتون نره که من بدونم دوست دارید
۶.۷k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.