پارت ۲۹ : خیلی بغلش گرم بود
@ موشی موش... سوگورو ..
○ بله ساتورو کاری داشتی ؟
@ کجایی ؟
○ دارم برای میا وسایل دخترونه می خرم
@ مثلا ؟؟
○ انگشتر... گردنبندو....دستبندو....کش مو ووووو
@ اها هر موقع کارت تموم شد بیا شهر بازی
دومی
○ باشه
× عمو سوگورو کجا بود دایی؟
@ جوجوتسو بود چطور مگه پرنسس کاری داشتی باهاش؟
× نه کاری نداشتم
@ خب پس تا عمو سوگورو میاد
بریم لباس فروشی برای پرنسسم لباس بخریم
نظرت چیه عزیز دلم ؟
× باشه بریم
@ تو ذهنش : نه این پرنسس کوچولو رو هر کاری کنم خنده نمیکنه
خدا اون توله سگ رو لعنت کنه
@ میا از ماشین پیاده شو ....
× چرا آخه؟؟؟؟
@ پیاده شو بهت میگم
× باشه .. تو ذهنش : نمی دونم برای چی گفت پیاده شم
دایی چرا_____
×نشست زمین و محکم بغلم کرد
@ پرنسس عزیزم من لطفا انقدر ناراحت نباش
× بغزم ترکید و گریم گرفت
@ اه عزیز دلم گریه کن تا تخلیه شی خوشگلم
× حس کردم دیگه هیچی تو دلم سنگینی نمی کنه
@ بهتر شدی سیندرلا ؟
× با لبخند گفتم : ممنون دایی ازت ممنونم
@ اهان حالا شد سوار
× با انگشت هاش اشک چشم هام رو پاک و گفت : خب دیگه پرنسس من دیگه گریه نک____
○ خاک تو سرت ساتورو ... چه گوهی خوردی ملکه اعظم رو گریه انداختی
@ اه سوگورووو چرا انقدر بی موقع میای
× من خوبم عمو سوگورو ترجیح میدم تعریف نکنم
بعدا دایی ساتورو براتون تعریف میکنه...
○ باشه ملکه اعظم .... بشین تو ماشین برات ناخون هاتو لاک بزنم .... برات کلی انگشتر خریدم
× با ذوق گفتم : واکو واک
○ اه کاوایی بشین تو ماشین
○ بعدا برات دارم ساتورو
+ *ادم تو زندگیش همچین دافایی داشته باشه از خدا پدر مادر نمیخواد والا *
@ اه خدا ...
@ پرنسس کوچولو بشین تو ماشین
هوی گاو تو هم بشین
○ جلوی ملکه اعظم درست حرف بزن
@ سوگورو در تالار اندیشه رو ببند
○ خب چه رنگی لاک بزنم
× آبی
○ نظرت چیه آبی و سفید رو با هم بزنی
× عالیه
× دایی یه آهنگ باحال گذاشت و حرکت کردم منو عمو گتو عقب نشستیم
چون عمو گتو میخواست ناخونامو لاک بزنه
○ بله ساتورو کاری داشتی ؟
@ کجایی ؟
○ دارم برای میا وسایل دخترونه می خرم
@ مثلا ؟؟
○ انگشتر... گردنبندو....دستبندو....کش مو ووووو
@ اها هر موقع کارت تموم شد بیا شهر بازی
دومی
○ باشه
× عمو سوگورو کجا بود دایی؟
@ جوجوتسو بود چطور مگه پرنسس کاری داشتی باهاش؟
× نه کاری نداشتم
@ خب پس تا عمو سوگورو میاد
بریم لباس فروشی برای پرنسسم لباس بخریم
نظرت چیه عزیز دلم ؟
× باشه بریم
@ تو ذهنش : نه این پرنسس کوچولو رو هر کاری کنم خنده نمیکنه
خدا اون توله سگ رو لعنت کنه
@ میا از ماشین پیاده شو ....
× چرا آخه؟؟؟؟
@ پیاده شو بهت میگم
× باشه .. تو ذهنش : نمی دونم برای چی گفت پیاده شم
دایی چرا_____
×نشست زمین و محکم بغلم کرد
@ پرنسس عزیزم من لطفا انقدر ناراحت نباش
× بغزم ترکید و گریم گرفت
@ اه عزیز دلم گریه کن تا تخلیه شی خوشگلم
× حس کردم دیگه هیچی تو دلم سنگینی نمی کنه
@ بهتر شدی سیندرلا ؟
× با لبخند گفتم : ممنون دایی ازت ممنونم
@ اهان حالا شد سوار
× با انگشت هاش اشک چشم هام رو پاک و گفت : خب دیگه پرنسس من دیگه گریه نک____
○ خاک تو سرت ساتورو ... چه گوهی خوردی ملکه اعظم رو گریه انداختی
@ اه سوگورووو چرا انقدر بی موقع میای
× من خوبم عمو سوگورو ترجیح میدم تعریف نکنم
بعدا دایی ساتورو براتون تعریف میکنه...
○ باشه ملکه اعظم .... بشین تو ماشین برات ناخون هاتو لاک بزنم .... برات کلی انگشتر خریدم
× با ذوق گفتم : واکو واک
○ اه کاوایی بشین تو ماشین
○ بعدا برات دارم ساتورو
+ *ادم تو زندگیش همچین دافایی داشته باشه از خدا پدر مادر نمیخواد والا *
@ اه خدا ...
@ پرنسس کوچولو بشین تو ماشین
هوی گاو تو هم بشین
○ جلوی ملکه اعظم درست حرف بزن
@ سوگورو در تالار اندیشه رو ببند
○ خب چه رنگی لاک بزنم
× آبی
○ نظرت چیه آبی و سفید رو با هم بزنی
× عالیه
× دایی یه آهنگ باحال گذاشت و حرکت کردم منو عمو گتو عقب نشستیم
چون عمو گتو میخواست ناخونامو لاک بزنه
۳.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.