گمشده p¹³
گمشده p¹³
چان.
همین که اینو گفتم اخم کرد چان: درک میکنم...اشکالی نداره من توی یه لایو میگم که اون تو بودی... پسرا خواستن اگه نظرت مثبته تو هم یه ایدول بشی...با این معروفیت که الان داری مطمئنم موفق میشی... منتظر جوابش بودم یونهو: نه... چان: چی؟ همین؟ نه؟ اون وقت برای چی؟ یونهو: یک من حال ندارم...دو علاقه ای بهش ندارم و سه نمیخوام چون کلی دردسر داره... چان: اصلا من با پی دی نیم حرف میزنم که تو گروه ما دبیو کنی... یونهو: چه ربطی داره...من گفتم که نمیخوام چان: لطفا...حالا بزار یه بار پی دی نیم ببینت اصلا شاید قبولت نکرد یونهو: اما... چان: اما نداره...فردا میریم پیشش...
چان.
فردا صبح
چان: نمیخوای بلند شی؟ چشاش رو مالید یونهو: ها؟ دقیقا شبیه یه بچه گربه شده بود خیلی کیوت بود چان: دیره...پسرا پایین منتظرن یونهو: باشه چان: من میرم بیرون حاضر شدی صدام کن بیام کمکت یونهو: اوکی یه ده دقیقه گذش یونهو: حاضرم رفتم تو اتاق بازم یه تیپ مشکی... منم عاشق این رنگ بودم ولی نه اینجوری چان: بازم مشکی؟ یونهو: اشکالی داره؟ چان: نه بیا این عصا رو بگیر ناراحتی رو تو صورتش دیدم چان: ناراحت نباش...زود عادت میکنی بهش یه آه آرومی کشید بهش کمک کردم از پله ها بره پایین لیکس: سلام هیونگ یونهو: سلام بین: بالاخره عروس خانومم اومد با این حرف بین همه خندشون گرفته بود و یونهو با قیافه پوکر بهشون نگا میکرد هیون: حالا دوماد کیه؟ لینو: معلوم نیس؟ هیون: چان هیونگ؟ و بازم خندشون گرف این بار هردومون با قیافه پوکر نگاشون میکردیم... چان: بسه دیگه بریم...دیر شد بین: اره...آره بریم الان مادر داماد عصبی میشه و با خنده رفتن سوار ماشین شدن رسیدیم...خب منو لینو یونهو میریم هان: هیونگ منم میام چان: نیازی نیس هان: ولی می‌خوام بیام چان: اوکی رفتیم داخل کمپانی چان: هان تو با یونهو بیرون بمون هروقت گفتم اون موقع بیاین هان: باشه
پارک: این طرفا؟ چان: هیونگ ما همین دیروز اینجا بودیم... پارک: کلی گفتم کارتون؟ چان: نمی‌دونم شنیدین یا نه ولی یه ویدیو تو فضای مجازی با اسم لینو پخش شده پارک: ها...آره اونو دیدم خب مشکل چیه؟ چان: اما اون لینو نیس پارک: پس کیه؟
#فیک استری کیدز
# فیک اسکیز
چان.
همین که اینو گفتم اخم کرد چان: درک میکنم...اشکالی نداره من توی یه لایو میگم که اون تو بودی... پسرا خواستن اگه نظرت مثبته تو هم یه ایدول بشی...با این معروفیت که الان داری مطمئنم موفق میشی... منتظر جوابش بودم یونهو: نه... چان: چی؟ همین؟ نه؟ اون وقت برای چی؟ یونهو: یک من حال ندارم...دو علاقه ای بهش ندارم و سه نمیخوام چون کلی دردسر داره... چان: اصلا من با پی دی نیم حرف میزنم که تو گروه ما دبیو کنی... یونهو: چه ربطی داره...من گفتم که نمیخوام چان: لطفا...حالا بزار یه بار پی دی نیم ببینت اصلا شاید قبولت نکرد یونهو: اما... چان: اما نداره...فردا میریم پیشش...
چان.
فردا صبح
چان: نمیخوای بلند شی؟ چشاش رو مالید یونهو: ها؟ دقیقا شبیه یه بچه گربه شده بود خیلی کیوت بود چان: دیره...پسرا پایین منتظرن یونهو: باشه چان: من میرم بیرون حاضر شدی صدام کن بیام کمکت یونهو: اوکی یه ده دقیقه گذش یونهو: حاضرم رفتم تو اتاق بازم یه تیپ مشکی... منم عاشق این رنگ بودم ولی نه اینجوری چان: بازم مشکی؟ یونهو: اشکالی داره؟ چان: نه بیا این عصا رو بگیر ناراحتی رو تو صورتش دیدم چان: ناراحت نباش...زود عادت میکنی بهش یه آه آرومی کشید بهش کمک کردم از پله ها بره پایین لیکس: سلام هیونگ یونهو: سلام بین: بالاخره عروس خانومم اومد با این حرف بین همه خندشون گرفته بود و یونهو با قیافه پوکر بهشون نگا میکرد هیون: حالا دوماد کیه؟ لینو: معلوم نیس؟ هیون: چان هیونگ؟ و بازم خندشون گرف این بار هردومون با قیافه پوکر نگاشون میکردیم... چان: بسه دیگه بریم...دیر شد بین: اره...آره بریم الان مادر داماد عصبی میشه و با خنده رفتن سوار ماشین شدن رسیدیم...خب منو لینو یونهو میریم هان: هیونگ منم میام چان: نیازی نیس هان: ولی می‌خوام بیام چان: اوکی رفتیم داخل کمپانی چان: هان تو با یونهو بیرون بمون هروقت گفتم اون موقع بیاین هان: باشه
پارک: این طرفا؟ چان: هیونگ ما همین دیروز اینجا بودیم... پارک: کلی گفتم کارتون؟ چان: نمی‌دونم شنیدین یا نه ولی یه ویدیو تو فضای مجازی با اسم لینو پخش شده پارک: ها...آره اونو دیدم خب مشکل چیه؟ چان: اما اون لینو نیس پارک: پس کیه؟
#فیک استری کیدز
# فیک اسکیز
۴۱۷
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.