part ۸
part ۸
ویو ا.ت ⬜️
از خواب پاشدم دلم نمیخواست بیدار بشم ولی خابم نمی امد رفتم حموم ۳۰ مین بعد آمدم بیرون ی لباس لانگ پوشیدم با یدونه شورت
روی تخت نشستم چشم هام رو مالیدم وقتی چشم هام رو باز کردم ته جلوم بود
پایان ویو ا.ت⬜️
ا.ت :جیغغغ بنفش
تهیونگ : آه جیغ نکش
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و گفت :
ببین ا.ت من از صدای جیغ متنفرم تو هم دختر جیغ جیغی هستی و ابمون باهم تو ی جوب نمیره دفعه دیگه جیغ بکشی بوست میکنم
ا.ت : با ......... باشه ولم کن
ته ا.ت رو ول کرد
ا.ت : بقیه هم تو خونن
ته : نه فقط من موندم
ا.ت : خب چرا ؟
ته : بخاطر این
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و یه گاز شدیدا محکم زد
ا.ت: ایییییییییی(جیغ)😶
تهیونگ : جیغ نکش (عربده خیلی بلند)
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و به سمت خودش کشید و لباش رو محکم بوسید
لبای ا.ت داشت زخم میشد ته همینطوری داشت لبای ا.ت رو میخورد
ا.ت : امممم ولمممممم کمممم
ا.ت سرش رو کشید عقب ولی ته با دستش سرش رو نگهداشت ته ۵ مین لبای ا.ت رو بوسید
و بعد ولش کرد ته از سر جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون
ا.ت روی لبش دستی کشید و به دنبال ته از اتاق بیرون رفت ولی ته اونجا نبود
یکدفعه نامجون و کوک و جیمین در رو باز کردن و آمدن داخل
جین : سلام هرزه کوچولو خوشگل شدی
مگه نه کوک
کوک : هع
نامجون : ا.ت هر وقت تونستی بیا اتاق من
ا.ت : ام باشه
دیگه شرط نمیزارم هر وقت که دلم بخواد فیک میزارم واقعا زیدی خوب لایک میکنید
ویو ا.ت ⬜️
از خواب پاشدم دلم نمیخواست بیدار بشم ولی خابم نمی امد رفتم حموم ۳۰ مین بعد آمدم بیرون ی لباس لانگ پوشیدم با یدونه شورت
روی تخت نشستم چشم هام رو مالیدم وقتی چشم هام رو باز کردم ته جلوم بود
پایان ویو ا.ت⬜️
ا.ت :جیغغغ بنفش
تهیونگ : آه جیغ نکش
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و گفت :
ببین ا.ت من از صدای جیغ متنفرم تو هم دختر جیغ جیغی هستی و ابمون باهم تو ی جوب نمیره دفعه دیگه جیغ بکشی بوست میکنم
ا.ت : با ......... باشه ولم کن
ته ا.ت رو ول کرد
ا.ت : بقیه هم تو خونن
ته : نه فقط من موندم
ا.ت : خب چرا ؟
ته : بخاطر این
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و یه گاز شدیدا محکم زد
ا.ت: ایییییییییی(جیغ)😶
تهیونگ : جیغ نکش (عربده خیلی بلند)
تهیونگ گردن ا.ت رو گرفت و به سمت خودش کشید و لباش رو محکم بوسید
لبای ا.ت داشت زخم میشد ته همینطوری داشت لبای ا.ت رو میخورد
ا.ت : امممم ولمممممم کمممم
ا.ت سرش رو کشید عقب ولی ته با دستش سرش رو نگهداشت ته ۵ مین لبای ا.ت رو بوسید
و بعد ولش کرد ته از سر جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون
ا.ت روی لبش دستی کشید و به دنبال ته از اتاق بیرون رفت ولی ته اونجا نبود
یکدفعه نامجون و کوک و جیمین در رو باز کردن و آمدن داخل
جین : سلام هرزه کوچولو خوشگل شدی
مگه نه کوک
کوک : هع
نامجون : ا.ت هر وقت تونستی بیا اتاق من
ا.ت : ام باشه
دیگه شرط نمیزارم هر وقت که دلم بخواد فیک میزارم واقعا زیدی خوب لایک میکنید
۴.۸k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.