پارت 4 دارک کینگ
اکیرا:خب..پس یعنی دیگه اونجا نمیان چون بقیه از جاشون باخبرن؟
سوزومه:آره
تاکارا:خب بچه ها من یکم تحقیق کردم تا چند روز آینده تو مدرسه ی دانش آموز انتقالی داریم
شو:خب این چه ربطی به موضوع صحبتمون داره؟
تاکارا:چون اون کسیه که خیلی با مایکی در ارتباط بود
ایمی:جون به لبمون نکن دیگه بگو
تاکارا:اون اما سانو عه(چیه خب؟مثلا اما هم 17 سالشه)
همه:چیییییی؟!
اکیرا:چرا موضوع به این مهمی و زودتر نگفته بودی؟
تاکارا:خودمم امروز فهمیدم
ایامه:خب حالا چیکار کنیم؟
تاکارا:من بهش نزدیک میشمو اطلاعات میگیرم وقتی هم که اطلاعات گرفتم میکشمش
اکیرا:نه نمیتونی اونو بکشی!(دستاش و کوبید رو میز)
تاکارا:ولی اون خواهر مایکیه!
سوزومه:اون خواهر مایکیه نه خود مایکی!اون به این قضیه ربطی نداره
تاکارا:اگه داشت چی؟!
سوزومه:اون وقت..هر کاری میخوای بکن(بغضش گرفت)
تاکارا:نه سان..من دارم این کارو به خاطر تو میکنم(بغلش کرده)
سوزومه:ولی...
تاکارا:ولی و اما نداره مایکی خربزه خورده پای لرزش هم میشینه همین که گفتم
پارت بعدی در پیج https://wisgoon.com/otaku28chan قرار میگیره
سوزومه:آره
تاکارا:خب بچه ها من یکم تحقیق کردم تا چند روز آینده تو مدرسه ی دانش آموز انتقالی داریم
شو:خب این چه ربطی به موضوع صحبتمون داره؟
تاکارا:چون اون کسیه که خیلی با مایکی در ارتباط بود
ایمی:جون به لبمون نکن دیگه بگو
تاکارا:اون اما سانو عه(چیه خب؟مثلا اما هم 17 سالشه)
همه:چیییییی؟!
اکیرا:چرا موضوع به این مهمی و زودتر نگفته بودی؟
تاکارا:خودمم امروز فهمیدم
ایامه:خب حالا چیکار کنیم؟
تاکارا:من بهش نزدیک میشمو اطلاعات میگیرم وقتی هم که اطلاعات گرفتم میکشمش
اکیرا:نه نمیتونی اونو بکشی!(دستاش و کوبید رو میز)
تاکارا:ولی اون خواهر مایکیه!
سوزومه:اون خواهر مایکیه نه خود مایکی!اون به این قضیه ربطی نداره
تاکارا:اگه داشت چی؟!
سوزومه:اون وقت..هر کاری میخوای بکن(بغضش گرفت)
تاکارا:نه سان..من دارم این کارو به خاطر تو میکنم(بغلش کرده)
سوزومه:ولی...
تاکارا:ولی و اما نداره مایکی خربزه خورده پای لرزش هم میشینه همین که گفتم
پارت بعدی در پیج https://wisgoon.com/otaku28chan قرار میگیره
۵.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.