پارت10 فصل 2
پارت10 فصل 2
بعد از اینکه آروم شدم جین سوک اومد داخل اتاق و از هم معذرت خواهی کردیم و همدیگرو بغل کردیم و ماچ کردیم و رفتیم پائین بازی کردیم بعدش آنقدر باهم بازی کردیم هم من و هم جین سوک خسته بودیم تهیونگ منو برد تو اتاق خودش و جین سوک رو هم جونگ کوک برد تو اتاق من تا بخوابه صبح بیدار شدیم تا من جین سوک بریم مدرسه لباسامونو پوشیدیم و صبحانه خوردیم ماشین اومد دنبالمون و رفتیم مدرسه تو مدرسه خیلی بهم خوش گذشت و برگشتیم خونه جین سوک رفت خونه خودشون و ماشین منو رسوند خونه پسرا کمپانی بودن و منم ناهار رو حاضر کردم وقتی پسرا اومدن خیلی گشنه بودن خوردن ناهار رو و خوابیدن منم ظرفا رو شستم و رفتم دراز کشیدم چشمام گرم شد و خوابیدم
چشمام رو باز کردم ساعت دیدم وای خدا چهار ساعت خوابیدم بلند شدم و خونه رو جمع کردم و شروع کردم شام درست کنم شام مولهه و سوشی داشتیم خیلی ظریف کاری بخرج دادم و میزو چیدم پسرا تقریبا ساعت ۱۲ اینا بود اومدن منم یه برگه گزاشتم رو میز و نوشتم
:من میرم بخوابم شما شامتون رو بخورید نوش جونتون
و رفتم تو اتاقم خوابیدم
*BTS.POV*
اومدیم خونه دیدیم سانا نیست رفتیم تو اَشپزخونه دیدیم رو می یه نوشته است نوشته بود من میرم بخوابم شامتون رو بخورین نوش جون نگرانیمون کم شد و رفتیم شام خوردیم خیلی خوشمزه بود بعدش جین و نامجون ظرفا رو شستن و تهیونگ رفت تو اتاق سانا تا ببینتش بعد از یه ربع اومد بیرون خسته بود گفت
تهیونگ:پسرا من میرم بخوابم شب بخیر🥱🥱
پسرا: باشه شب بخیر برو بخواب 🙂
*Taehyung.pov*
رفتم تو اتاق سانا دیدم خیلی کیوت خوابیده گوشیشو باز کردم ببینم با بابا پیامی رد و بدل نکرده باشه و آخرین پیامش با جین سوک بود خیالم راحت شد و پیشونیش رو بوسیدم و رفتم خوابیدم ......
تا پارت بعد در خماری بمانید😂
از پارت بعدی فصل سوم شروع میشه😁
بعد از اینکه آروم شدم جین سوک اومد داخل اتاق و از هم معذرت خواهی کردیم و همدیگرو بغل کردیم و ماچ کردیم و رفتیم پائین بازی کردیم بعدش آنقدر باهم بازی کردیم هم من و هم جین سوک خسته بودیم تهیونگ منو برد تو اتاق خودش و جین سوک رو هم جونگ کوک برد تو اتاق من تا بخوابه صبح بیدار شدیم تا من جین سوک بریم مدرسه لباسامونو پوشیدیم و صبحانه خوردیم ماشین اومد دنبالمون و رفتیم مدرسه تو مدرسه خیلی بهم خوش گذشت و برگشتیم خونه جین سوک رفت خونه خودشون و ماشین منو رسوند خونه پسرا کمپانی بودن و منم ناهار رو حاضر کردم وقتی پسرا اومدن خیلی گشنه بودن خوردن ناهار رو و خوابیدن منم ظرفا رو شستم و رفتم دراز کشیدم چشمام گرم شد و خوابیدم
چشمام رو باز کردم ساعت دیدم وای خدا چهار ساعت خوابیدم بلند شدم و خونه رو جمع کردم و شروع کردم شام درست کنم شام مولهه و سوشی داشتیم خیلی ظریف کاری بخرج دادم و میزو چیدم پسرا تقریبا ساعت ۱۲ اینا بود اومدن منم یه برگه گزاشتم رو میز و نوشتم
:من میرم بخوابم شما شامتون رو بخورید نوش جونتون
و رفتم تو اتاقم خوابیدم
*BTS.POV*
اومدیم خونه دیدیم سانا نیست رفتیم تو اَشپزخونه دیدیم رو می یه نوشته است نوشته بود من میرم بخوابم شامتون رو بخورین نوش جون نگرانیمون کم شد و رفتیم شام خوردیم خیلی خوشمزه بود بعدش جین و نامجون ظرفا رو شستن و تهیونگ رفت تو اتاق سانا تا ببینتش بعد از یه ربع اومد بیرون خسته بود گفت
تهیونگ:پسرا من میرم بخوابم شب بخیر🥱🥱
پسرا: باشه شب بخیر برو بخواب 🙂
*Taehyung.pov*
رفتم تو اتاق سانا دیدم خیلی کیوت خوابیده گوشیشو باز کردم ببینم با بابا پیامی رد و بدل نکرده باشه و آخرین پیامش با جین سوک بود خیالم راحت شد و پیشونیش رو بوسیدم و رفتم خوابیدم ......
تا پارت بعد در خماری بمانید😂
از پارت بعدی فصل سوم شروع میشه😁
۵۶.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.