bitter and sweet
bitter and sweet
part23
لی چانگ:اون کیم تهیونگ بدبخت نمیدونه من مامان باباشو کشتم (اگه بفهمه که پاره ای😂)
(خب از لی چانگ میکشیم بیرون😂)
جیهوپ ویو
وسایلم رو جمع کردم و ساعت 7 رفتم به سمت فرودگاه و بعد از چند ساعت هواپیما حرکت کرد و ساعت 9 صبح رسیدم ایتالیا و یه ماشین کرایه کردم و رفتم عمارتمون تو ایتالیا و استراحت کردم زنگ زدم به تهیونگ
جیهوپ :سلام خوبی تهیونگ
تهیونگ:سلام آره تو خوبی
جیهوپ :آره
تهیونگ : رسیدی عمارت؟
جیهوپ:آره،راستی
تهیونگ: بله
جیهوپ :میگم جی پی اس رو که رو گوشیم گذاشتیشو وصل کردی به لپ تاب نامجون
تهیونگ :آره
جیهوپ :اوکی
تهیونگ:ولی جیهوپ بازم با این حال خیلی حواست جمع کن و مراقب باش گیر نیوفتی
جیهوپ :اوکی
جیهوپ:کاری نداری؟ من برم حموم
تهیونگ: نه حاجی برو به کارات برس
جیهوپ: باشه، پس باید
تهیوگ:بای
...
🩶🎧
part23
لی چانگ:اون کیم تهیونگ بدبخت نمیدونه من مامان باباشو کشتم (اگه بفهمه که پاره ای😂)
(خب از لی چانگ میکشیم بیرون😂)
جیهوپ ویو
وسایلم رو جمع کردم و ساعت 7 رفتم به سمت فرودگاه و بعد از چند ساعت هواپیما حرکت کرد و ساعت 9 صبح رسیدم ایتالیا و یه ماشین کرایه کردم و رفتم عمارتمون تو ایتالیا و استراحت کردم زنگ زدم به تهیونگ
جیهوپ :سلام خوبی تهیونگ
تهیونگ:سلام آره تو خوبی
جیهوپ :آره
تهیونگ : رسیدی عمارت؟
جیهوپ:آره،راستی
تهیونگ: بله
جیهوپ :میگم جی پی اس رو که رو گوشیم گذاشتیشو وصل کردی به لپ تاب نامجون
تهیونگ :آره
جیهوپ :اوکی
تهیونگ:ولی جیهوپ بازم با این حال خیلی حواست جمع کن و مراقب باش گیر نیوفتی
جیهوپ :اوکی
جیهوپ:کاری نداری؟ من برم حموم
تهیونگ: نه حاجی برو به کارات برس
جیهوپ: باشه، پس باید
تهیوگ:بای
...
🩶🎧
۴.۶k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.