عشق تصادفی
عشق تصادفی
part:۵
ارسلان: سوار ماشین شدم رفت آدرسی که دادهشده بود
دیانا : رسیدم پیاده شدم همون لحظه نیکا اومد
نیکا:سلام بیا بریم تو بچهها هم اینجا هستن
دیانا :رفتم نیستم رو یکی از صندلی ها
ارسلان: رسیدم وارد شدم متین اومد سمتم رفتیم نشستیم روی یکی از صندلی که نوشیدنی آوردن من مشروب برداشتم داشتیم با بچه ها حرف میزدیم چشمم خورد به یکی وای نه دیانا بود
دیانا :نوشیدنی آورن من آب برداشتم چون میدونستم مشروب بخرم حالم بعد میشه آب برداشتم یهو چشمم خورد به استاده ارسلان
محراب :عه ارسلان دیانا اینا اینجا هستن
ارسلان : آره دیدم
محراب : وای ارسلان من عاشق اون دختره شدم
ارسلان :کی؟
محراب همون کنار دیانا هست محشاد
من میرم درخواست رقص میکنم
ارسلان:باش برو راستش من عاشق دیانا شدم نمیدونم چی کار کنم اون مشروب سرم کشیدم محراب نگاه میکردم
دیانا :نشسته بودیم دیدم محراب اومد........
part:۵
ارسلان: سوار ماشین شدم رفت آدرسی که دادهشده بود
دیانا : رسیدم پیاده شدم همون لحظه نیکا اومد
نیکا:سلام بیا بریم تو بچهها هم اینجا هستن
دیانا :رفتم نیستم رو یکی از صندلی ها
ارسلان: رسیدم وارد شدم متین اومد سمتم رفتیم نشستیم روی یکی از صندلی که نوشیدنی آوردن من مشروب برداشتم داشتیم با بچه ها حرف میزدیم چشمم خورد به یکی وای نه دیانا بود
دیانا :نوشیدنی آورن من آب برداشتم چون میدونستم مشروب بخرم حالم بعد میشه آب برداشتم یهو چشمم خورد به استاده ارسلان
محراب :عه ارسلان دیانا اینا اینجا هستن
ارسلان : آره دیدم
محراب : وای ارسلان من عاشق اون دختره شدم
ارسلان :کی؟
محراب همون کنار دیانا هست محشاد
من میرم درخواست رقص میکنم
ارسلان:باش برو راستش من عاشق دیانا شدم نمیدونم چی کار کنم اون مشروب سرم کشیدم محراب نگاه میکردم
دیانا :نشسته بودیم دیدم محراب اومد........
۲.۵k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.