فیک:black fate
فیک:black fate
پارت46
lee know:
=با حرفی که شنید یه دلش یه چیزی رو احساس,کرد دقیقا مثل اینکه یه حنجر شیشه رو با قدرت زیادی توی قلبش فرو کرده باشن
یه لحظه تمام صدا ها و داد های عموش و همه خانوش,شدن و دنیا جلو چشاش تاریک شد...این واقعیت...نداشت!
یقه ی فلیکس و رها کرد و عقب رفت
لینو:...انیش مسخره بازی بسه...
انیش: من مسخره نمیکنم...این حلقه هامون
=و حلقه ی دست خودش,و فلیکس و نشون داد
ای ان:...دیوونه...شدی...با مردی که دزدیتت نامزد کردی
انیش:..الان هرچی رو توضیح بدم...شما متوجه نمیشین...
یونجون: خب...بده...
سوهو:...انیش...اینکه عاشق بشی به خودت مربوطه و من دخالت در انتخاب و تو نمی کنم با هر نردی بخوای ازدواج کنی جلو تو نمیگیرم
ولی چرا لی فلیکس
انیش:..اپا خیلی ازت ممنونم...ولی من واقعا عاشق فلیکسم...
لیسا:...زن عمو..
=و مینا بعد شنیدن حرفش بیهوش شد...
ای ان:...اوما
انیش:..اوما بیدار شو...مامان....
جویا:..دوباره فشار عصبی بهش دست داده...ای ان...ببرش تو اتاقش
ای ان:...اوهوم...
انیش:...همش بازم...منم...
=دختر اشگاشو ریخت...ولی پدرش اومد و بغلش..کرد...
سوهو:..واقعا دوسش داری..
انیش: اوهوم...
سوهو:...به عواقبش فک کردی....
انیش:...برام...مهم نیس...
لینو:..ینی چی برات...مهم نیس...از کجا میدونی اون عاشقته...
فلیکس: تو الان...از عشق من به انیش توهین میکنی...
لیسا: کافیه...لینو...
لینو:...لیسا برات جالب نیس...دشمنمون عاشق خواهرمون شده...
لیسا:...همینو میگی چون هیچ درکی از عشق نداری...من الان عشق و تو چشاشون میبینم...
لینو💭:...راس میگی...دقیقا من درکی از عشق ندارم...
=این دومین خنجر امروز اومد..."هیچ درکی از عشق نداری" چطور این و بهش میگه اون از دلش خبر نداره...اون..میخواد عشقش واسه خودش,بشه هرچند این.خودخواهیه
یوری:..سوهو...من مخالفتی ندارم
اونهی:منم مخالفتی...ندارم....
لیدون:سوهو...منم ندارم...همه چیز معلومه
سوهو:...منم ندارم...من تمام زندگیه دخترم پشتش بودم و به انتخاباش و تصمیماتش احترام گذاشتم...و الان اگه این انتخابشه...من قبولش دارم....ولش فلیکس، انیش با تو نمیاد تا خانوادت نیان و اینجا
فلیکس:...همینکه شما راضی شدین یک دنیاس...من به زودی بادخانواده ام میام و عشقمو با خودم میبیرم...
=ولی هیچ کس خبر نداشت که اون دوتا چه چیزی تو راهشونه
انیش:...اپا...خیلی ازت ممنونم...عمو اونهی،عمو لیدون و عمو یوری خیلی از شماهم ممنونم...واقعا خیلی با درک هستید...
ل.ی.س.ا:او..عزیزم تو فقط,خوشحال باش
سلام پارت جدید.. ادامه اسلاید دوم
حمایتارو ببینم
تاکید میکنم جا نمیشه واسه همین میزارم اسلاید دوم...ازتون ممنونم💞
پارت46
lee know:
=با حرفی که شنید یه دلش یه چیزی رو احساس,کرد دقیقا مثل اینکه یه حنجر شیشه رو با قدرت زیادی توی قلبش فرو کرده باشن
یه لحظه تمام صدا ها و داد های عموش و همه خانوش,شدن و دنیا جلو چشاش تاریک شد...این واقعیت...نداشت!
یقه ی فلیکس و رها کرد و عقب رفت
لینو:...انیش مسخره بازی بسه...
انیش: من مسخره نمیکنم...این حلقه هامون
=و حلقه ی دست خودش,و فلیکس و نشون داد
ای ان:...دیوونه...شدی...با مردی که دزدیتت نامزد کردی
انیش:..الان هرچی رو توضیح بدم...شما متوجه نمیشین...
یونجون: خب...بده...
سوهو:...انیش...اینکه عاشق بشی به خودت مربوطه و من دخالت در انتخاب و تو نمی کنم با هر نردی بخوای ازدواج کنی جلو تو نمیگیرم
ولی چرا لی فلیکس
انیش:..اپا خیلی ازت ممنونم...ولی من واقعا عاشق فلیکسم...
لیسا:...زن عمو..
=و مینا بعد شنیدن حرفش بیهوش شد...
ای ان:...اوما
انیش:..اوما بیدار شو...مامان....
جویا:..دوباره فشار عصبی بهش دست داده...ای ان...ببرش تو اتاقش
ای ان:...اوهوم...
انیش:...همش بازم...منم...
=دختر اشگاشو ریخت...ولی پدرش اومد و بغلش..کرد...
سوهو:..واقعا دوسش داری..
انیش: اوهوم...
سوهو:...به عواقبش فک کردی....
انیش:...برام...مهم نیس...
لینو:..ینی چی برات...مهم نیس...از کجا میدونی اون عاشقته...
فلیکس: تو الان...از عشق من به انیش توهین میکنی...
لیسا: کافیه...لینو...
لینو:...لیسا برات جالب نیس...دشمنمون عاشق خواهرمون شده...
لیسا:...همینو میگی چون هیچ درکی از عشق نداری...من الان عشق و تو چشاشون میبینم...
لینو💭:...راس میگی...دقیقا من درکی از عشق ندارم...
=این دومین خنجر امروز اومد..."هیچ درکی از عشق نداری" چطور این و بهش میگه اون از دلش خبر نداره...اون..میخواد عشقش واسه خودش,بشه هرچند این.خودخواهیه
یوری:..سوهو...من مخالفتی ندارم
اونهی:منم مخالفتی...ندارم....
لیدون:سوهو...منم ندارم...همه چیز معلومه
سوهو:...منم ندارم...من تمام زندگیه دخترم پشتش بودم و به انتخاباش و تصمیماتش احترام گذاشتم...و الان اگه این انتخابشه...من قبولش دارم....ولش فلیکس، انیش با تو نمیاد تا خانوادت نیان و اینجا
فلیکس:...همینکه شما راضی شدین یک دنیاس...من به زودی بادخانواده ام میام و عشقمو با خودم میبیرم...
=ولی هیچ کس خبر نداشت که اون دوتا چه چیزی تو راهشونه
انیش:...اپا...خیلی ازت ممنونم...عمو اونهی،عمو لیدون و عمو یوری خیلی از شماهم ممنونم...واقعا خیلی با درک هستید...
ل.ی.س.ا:او..عزیزم تو فقط,خوشحال باش
سلام پارت جدید.. ادامه اسلاید دوم
حمایتارو ببینم
تاکید میکنم جا نمیشه واسه همین میزارم اسلاید دوم...ازتون ممنونم💞
۲.۰k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.