اتیش عشق❤️
اتیش عشق❤️
پارت۴
ا/ت :سرعت اژدها داشت زیاد میشد ک یهو کوک دستمو گرفت
کوک: معذرت میخام ولی من میترسم
ا/ت:ن..نه اشکالی نداره(ا/ت از خداش بود یجورایی از کوک خوشش اومده بود
ا/ت : میشه آشنا شیم؟
کوک:ا..آره من کوک و تو
ا/ت : منم جولی هستم
کوک :خوشبختم(دستشو سمت ا/ت دراز کرد)
ا/ت:همچنین( دستشو گرفت و تکون داد )
خب آشنا شدن و همه رفتن خونشون
ا/ت: مامان من اومدم
م ا/ت:چیزی خوردی ؟
ا/ت : آره من میرم بخوابم شب خوش
م ا/ت:شبت خوش قشنگم
ا/ت صبح شده بود چشمامو مالوندم و گوشیمو گرفتم دیدم یه شماره ناشناس زنگ زده و بهش زنگ زدم
ا/ت : سلام شما؟
کوک : منم دیشبی ک ترس بشدت زیاد داشتم و تو آرومم کردی
ا/ت :عاها یس(قلب ا/ت تند تند میزد)
کوک: بله خب کاری نداری
ا/ت: ن بای
کوک : بای
پارت۴
ا/ت :سرعت اژدها داشت زیاد میشد ک یهو کوک دستمو گرفت
کوک: معذرت میخام ولی من میترسم
ا/ت:ن..نه اشکالی نداره(ا/ت از خداش بود یجورایی از کوک خوشش اومده بود
ا/ت : میشه آشنا شیم؟
کوک:ا..آره من کوک و تو
ا/ت : منم جولی هستم
کوک :خوشبختم(دستشو سمت ا/ت دراز کرد)
ا/ت:همچنین( دستشو گرفت و تکون داد )
خب آشنا شدن و همه رفتن خونشون
ا/ت: مامان من اومدم
م ا/ت:چیزی خوردی ؟
ا/ت : آره من میرم بخوابم شب خوش
م ا/ت:شبت خوش قشنگم
ا/ت صبح شده بود چشمامو مالوندم و گوشیمو گرفتم دیدم یه شماره ناشناس زنگ زده و بهش زنگ زدم
ا/ت : سلام شما؟
کوک : منم دیشبی ک ترس بشدت زیاد داشتم و تو آرومم کردی
ا/ت :عاها یس(قلب ا/ت تند تند میزد)
کوک: بله خب کاری نداری
ا/ت: ن بای
کوک : بای
۱۸.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.