چند پارتی
چند پارتی
part:4
جین:چیشده(نگران)
کوک:هیچی نگو فقط بیا(بلند)
با سرعت نور رسیدم بیمارستان تا از درِ بیمارستان رفتم تو یهو دیدم کوک با عصبانیت اومد سمت من و یقه لباسم رو گرفت
کوک:تو چجوری نفهمیدی (داد)
جین:چ.چیشده ولم....کن
پرستار:آقا لطفا رعایت کنید اینجا بیمارستانه نه پاسگاه پلیس
کوک:اگه دیدی ولت کردم فقط بخاطر اینه که الان اینجاییم
جین:برای چی منو کشوندی اینجا
کوک:دنبالم بیا
بردمش تو اتاق ا.ت خودش وقتی ا.ت رو دید تعجب کرد
کوک:این وضعیت یه دختر ۱۶ ساله است
جین:چ.چش شده
کوک:تو این یکسال اینقدر مراقبش بودی و نزاشتی یه سوزن بره تو پاش ناراحتی معده گرفته(پوزخند)
جین:چیییی
کوک:تازه اگر یکم دیگه پیش بره سرطان معده میگیره
جین:من...نمیتونم باور کنم(بغض)
کوک:دکتر گفت اگر مراقبش باشی حالش خوب میشه
جین:کی به هوش میاد(آروم )
کوک:یکم دیگ...
ا.ت:یعنی فقط باید بمیرم تا نگرانم بشی...برام اشک بریزی(لبخند)
جین:ا.ت
ا.ت:اسمم رو به زبون نیار
جین:تو دختر منی
ا.ت:خودت گفتی دختری به اسم ا.ت نداری
کوک:ا.ت لطفا ناراحت نشو ناراحتی برات بده
جین:کوک برو بیرون
کوک بدون هیچ حرفی رفت
جین:چرا بهم نگفتی حالت بده
ا.ت:دردی که تو بهم میزدی بیشتر بود برای همون فقط تحمل کردم(بی حس)
جین:ا.ت منو میبخشی
ا.ت:(چشماش برق افتاد)
جین:لطفا من نمیدونستم دارم چه الماسی رو از دست میدم
ا.ت:من الان باید میگفتم نه و کلی ناز میومدم ولی.....من احمق تو رو خیلی دوست دارم
جین(خنده)منم دوست دارم ولی به رو نمیارم
ا.ت:پس اشتی"
جین:آشتی عروسکم"
پایان
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #جیهوپ #جیمین #هوسوک #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:4
جین:چیشده(نگران)
کوک:هیچی نگو فقط بیا(بلند)
با سرعت نور رسیدم بیمارستان تا از درِ بیمارستان رفتم تو یهو دیدم کوک با عصبانیت اومد سمت من و یقه لباسم رو گرفت
کوک:تو چجوری نفهمیدی (داد)
جین:چ.چیشده ولم....کن
پرستار:آقا لطفا رعایت کنید اینجا بیمارستانه نه پاسگاه پلیس
کوک:اگه دیدی ولت کردم فقط بخاطر اینه که الان اینجاییم
جین:برای چی منو کشوندی اینجا
کوک:دنبالم بیا
بردمش تو اتاق ا.ت خودش وقتی ا.ت رو دید تعجب کرد
کوک:این وضعیت یه دختر ۱۶ ساله است
جین:چ.چش شده
کوک:تو این یکسال اینقدر مراقبش بودی و نزاشتی یه سوزن بره تو پاش ناراحتی معده گرفته(پوزخند)
جین:چیییی
کوک:تازه اگر یکم دیگه پیش بره سرطان معده میگیره
جین:من...نمیتونم باور کنم(بغض)
کوک:دکتر گفت اگر مراقبش باشی حالش خوب میشه
جین:کی به هوش میاد(آروم )
کوک:یکم دیگ...
ا.ت:یعنی فقط باید بمیرم تا نگرانم بشی...برام اشک بریزی(لبخند)
جین:ا.ت
ا.ت:اسمم رو به زبون نیار
جین:تو دختر منی
ا.ت:خودت گفتی دختری به اسم ا.ت نداری
کوک:ا.ت لطفا ناراحت نشو ناراحتی برات بده
جین:کوک برو بیرون
کوک بدون هیچ حرفی رفت
جین:چرا بهم نگفتی حالت بده
ا.ت:دردی که تو بهم میزدی بیشتر بود برای همون فقط تحمل کردم(بی حس)
جین:ا.ت منو میبخشی
ا.ت:(چشماش برق افتاد)
جین:لطفا من نمیدونستم دارم چه الماسی رو از دست میدم
ا.ت:من الان باید میگفتم نه و کلی ناز میومدم ولی.....من احمق تو رو خیلی دوست دارم
جین(خنده)منم دوست دارم ولی به رو نمیارم
ا.ت:پس اشتی"
جین:آشتی عروسکم"
پایان
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #جیهوپ #جیمین #هوسوک #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۶.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.