درباره کتاب رودخوانی
درباره کتاب رودخوانی
محمدمهدی سیار شاعری است که با برخی شعرهایی مثل «مالک رسیده است به آن خیمه سیاه» و «مباد سفرة رنگینتان کپک بزند» و «از کتاب درسی آن سال ها» و «شطرنج» برای ما آشناست. سیار دانشجوی دکترای فلسفه است و با علوم اسلامی نیز تا سطح پایة یک حوزه آشناست و همین مشخصه وقتی به توانایی های فنی او اضافه می شود، به سرعت به شعر او درخشش خاصی می بخشد.
از حیث تکنیک، محمد مهدی سیار شاعری با حیای تکنیکی بالاست، چرا که از عادات مرسوم برخی شعرهای جوان که ویژگی های فنی شان را به اصطلاح به رخ می کشند و حتی به چشم مخاطب فرو می کنند! مبراست و هنرنمایی هایش بسیار آهسته و پیوسته است و لحظاتی مثل
فال حافظ هم هر بار که می گیرم باز
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
را خلق می کند.
و نکته آخر این که موفقیت سیار در نیمایی ها نشان می دهد که میراث ادبی نیما که آخرین بار در هیئت دلآرای قیصر عزیز، علی رغم تمام بی مهری های زمانه جلوه کرده بود، در میان شاعران جوانی مثل محمد مهدی سیار همچنان زنده است و به حرکت بالندة خود ادامه می دهد. جریانی که به نظر من می تواند بهترین شیوه ها و نمونه های نوآوری مبتنی بر سنت را ارائه دهد.
در این کتاب تمام شعر های آقای سیار جمع شده و کتابی را تشکیل داده به نامه رودخانی که در چند ماه گذشته به دست رهبر انقلاب رسیده و به قدری ایشان از اینک کتاب راضی بودند که درباره این کتاب فرمودند: خیلی خوب بود.
سیار درباره اثر خود می گوید: البته همه شعرهای این کتاب آیینی نیست، حتی شعر عاشقانه دارد. شعر اجتماعی دارد، شعر حدیث نفس، اندیشه و یا شخصی هم دارد. ولی فکر می کنم که نگاه آئینی و هیئتی در همه شعر ها به نوعی پنهان است، حالا ما این کار را اینجا شروع کردیم فکر می کنم که می شود ادامه داد.
در کمال بی خیالی و شکوه
خیره می شوم به چشم های تو
حس و حال مبهم خوشی ست
حس و حال قایقی ست کاغذی
که بی گدار
می زند به آب
محمدمهدی سیار شاعری است که با برخی شعرهایی مثل «مالک رسیده است به آن خیمه سیاه» و «مباد سفرة رنگینتان کپک بزند» و «از کتاب درسی آن سال ها» و «شطرنج» برای ما آشناست. سیار دانشجوی دکترای فلسفه است و با علوم اسلامی نیز تا سطح پایة یک حوزه آشناست و همین مشخصه وقتی به توانایی های فنی او اضافه می شود، به سرعت به شعر او درخشش خاصی می بخشد.
از حیث تکنیک، محمد مهدی سیار شاعری با حیای تکنیکی بالاست، چرا که از عادات مرسوم برخی شعرهای جوان که ویژگی های فنی شان را به اصطلاح به رخ می کشند و حتی به چشم مخاطب فرو می کنند! مبراست و هنرنمایی هایش بسیار آهسته و پیوسته است و لحظاتی مثل
فال حافظ هم هر بار که می گیرم باز
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
را خلق می کند.
و نکته آخر این که موفقیت سیار در نیمایی ها نشان می دهد که میراث ادبی نیما که آخرین بار در هیئت دلآرای قیصر عزیز، علی رغم تمام بی مهری های زمانه جلوه کرده بود، در میان شاعران جوانی مثل محمد مهدی سیار همچنان زنده است و به حرکت بالندة خود ادامه می دهد. جریانی که به نظر من می تواند بهترین شیوه ها و نمونه های نوآوری مبتنی بر سنت را ارائه دهد.
در این کتاب تمام شعر های آقای سیار جمع شده و کتابی را تشکیل داده به نامه رودخانی که در چند ماه گذشته به دست رهبر انقلاب رسیده و به قدری ایشان از اینک کتاب راضی بودند که درباره این کتاب فرمودند: خیلی خوب بود.
سیار درباره اثر خود می گوید: البته همه شعرهای این کتاب آیینی نیست، حتی شعر عاشقانه دارد. شعر اجتماعی دارد، شعر حدیث نفس، اندیشه و یا شخصی هم دارد. ولی فکر می کنم که نگاه آئینی و هیئتی در همه شعر ها به نوعی پنهان است، حالا ما این کار را اینجا شروع کردیم فکر می کنم که می شود ادامه داد.
در کمال بی خیالی و شکوه
خیره می شوم به چشم های تو
حس و حال مبهم خوشی ست
حس و حال قایقی ست کاغذی
که بی گدار
می زند به آب
۱.۳k
۱۳ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.