آیدل من بخشی از وجودم
my idol part of me
part5
فقط دو ماه مونده بود که مدرسه عدل تموم شه و از این مدرسه کوفته ببینی راحت شه لینو بازم تصمیم داشت که ات رو اذیت کنه ن میدونست اگر اونو اذیت نکنه دلش هنوز خنک نمیشه توی این دو ماه میخواد هر کاری با اد کنه که حتی لازم باشه به قیمت جون اون دختر تموم شه بچهها همونجوری بیصدا میشست و چیزی نمیگفت وارد کلاس شد عطر رو بلند کرد و نزدیک سرعت فکر کرد و میخواد اونو ببوسه و خوشحال شد با دوست دخترت با دیدن اون وضعیت خنده تمسخر آمیزی کرد لینو حتی خودش نمیدونست قبل از اینکه دوست دخترش به این مدرسه بیاد چه شکلی بوده قیافش خوب بوده زشت بوده اید حتی زشتتر از ات بوده زنگ خونه به صدا دراومد از کیفش رو برداشت و به سمت عمارتش حرکت کرد وارد خونه شد به سمت مبل چربی مشکیش حرکت کرد و روی اون دراز کشید جیما از قضیه خبر داشت و چیزی نمیگفت تا وقتی که دختر تصمیم خودشو بگیره ات به لایو دوستش رفت بعد وقتی دختره رو دید که چقدر ذوق داره که یه همچین دوستایی داره حسرت زندگی رو میخورد یه زمانی دوستای زیادی داشت چون شبیه پرنسسا بود دوستاش فکر میکردن که اون واقعاً هنوز شبیه پرنسسه دوستاش وقتی عطر رو دیدن که همچین قیافهای داره اونا هم اونو تحقیر کردن درسته اون جونگین بود اسب با جونگین تماس گرفت و گریههای شدیدی میکرد جونگین نگران گوشی رو برداشت و گفت
جونگین :پرنسس چرا گریه میکنی
آت :جونگین میشه بیای کره خستم دیگه حالم از خودم بهم میخوره پول عمل جراحی رو دارم فقط جرعتشو ندارم (گریه های شدید)
جونگین گفت از من درکت میکنم واقعاً سخت بهت گذشته ن میتونم کمکت کنم و یارت باشم میخوام کمکت کنم که بهترین قیافه رو داشته باشی و بهترین استایلهای دنیا برای تو باشه البته اگر زحمتی نیست میخوام اونجا زندگی کنم
آت وقتی دید جونگین اینو گفت چشماش برق زد ستاره ها از روی چشمای دختر رد میشدن
ات سریع گفت کاشکی زودتر میومدی وای من چقدر دلتنگتم زودتر بیاد داداشی منتظرتم
part5
فقط دو ماه مونده بود که مدرسه عدل تموم شه و از این مدرسه کوفته ببینی راحت شه لینو بازم تصمیم داشت که ات رو اذیت کنه ن میدونست اگر اونو اذیت نکنه دلش هنوز خنک نمیشه توی این دو ماه میخواد هر کاری با اد کنه که حتی لازم باشه به قیمت جون اون دختر تموم شه بچهها همونجوری بیصدا میشست و چیزی نمیگفت وارد کلاس شد عطر رو بلند کرد و نزدیک سرعت فکر کرد و میخواد اونو ببوسه و خوشحال شد با دوست دخترت با دیدن اون وضعیت خنده تمسخر آمیزی کرد لینو حتی خودش نمیدونست قبل از اینکه دوست دخترش به این مدرسه بیاد چه شکلی بوده قیافش خوب بوده زشت بوده اید حتی زشتتر از ات بوده زنگ خونه به صدا دراومد از کیفش رو برداشت و به سمت عمارتش حرکت کرد وارد خونه شد به سمت مبل چربی مشکیش حرکت کرد و روی اون دراز کشید جیما از قضیه خبر داشت و چیزی نمیگفت تا وقتی که دختر تصمیم خودشو بگیره ات به لایو دوستش رفت بعد وقتی دختره رو دید که چقدر ذوق داره که یه همچین دوستایی داره حسرت زندگی رو میخورد یه زمانی دوستای زیادی داشت چون شبیه پرنسسا بود دوستاش فکر میکردن که اون واقعاً هنوز شبیه پرنسسه دوستاش وقتی عطر رو دیدن که همچین قیافهای داره اونا هم اونو تحقیر کردن درسته اون جونگین بود اسب با جونگین تماس گرفت و گریههای شدیدی میکرد جونگین نگران گوشی رو برداشت و گفت
جونگین :پرنسس چرا گریه میکنی
آت :جونگین میشه بیای کره خستم دیگه حالم از خودم بهم میخوره پول عمل جراحی رو دارم فقط جرعتشو ندارم (گریه های شدید)
جونگین گفت از من درکت میکنم واقعاً سخت بهت گذشته ن میتونم کمکت کنم و یارت باشم میخوام کمکت کنم که بهترین قیافه رو داشته باشی و بهترین استایلهای دنیا برای تو باشه البته اگر زحمتی نیست میخوام اونجا زندگی کنم
آت وقتی دید جونگین اینو گفت چشماش برق زد ستاره ها از روی چشمای دختر رد میشدن
ات سریع گفت کاشکی زودتر میومدی وای من چقدر دلتنگتم زودتر بیاد داداشی منتظرتم
۳.۱k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.