part22
part22
ارسلان: لباسای خودم هم دراوردم
دیانا: خیلی خجالت میکشیدم
ارسلان: انداختمش رو تخت و روش خیمه زدم سی.نه هاشو تو دستم گرفتم و نوک سی.نه شو گاز گرفتم
دیانا: اییی
ارسلان: اونوریش کردم و مردونگ.یمو وارد باس.نش کردم و شروع به تل.مبه زدن کردم
دیانا: اهههه
ارسلان: محکم تر زدم
دیانا: اهههه بکش بیرون
ارسلان: میدونستم تنبیه بدیه هوس هم داشتم ولی اروم ازش کشیدم بیرون
دیانا: درد زیادی داشتم کاشکی این تنبیه اصلن وجود نداشت
ارسلان: خیلی دوست داشتم از جلو هم واردش کنم پس گفتم این تنبیه درمقابل اون دلارا هیچی نیس باید دوباره تنبیه بشی
دیانا: اخه من نکردم این کارو
ارسلان: اعصبانی شدم و از پشت دوباره واردش کردم وحشیانه تل.مبه میزدم
دیانا: اححح..... ایی.... ارباب
ارسلان: ساکت فقط صدای درد کشیدنتو بشنوم
دیانا: رسما من براش مهم نبودم فقط هوس داشت
ارسلان: معصومیت تو صداش خیلی برام دردناک بود ازش کشیدم بیرون
دیانا: اشکام میریختن رو گونم
ارسلان: الکی اشک تمساح نریز دلارامو بده
دیانا: ارباب من برنداشتم به روح مامانم همون دختره اناهیتا مطمعنم برداشته
ارسلان: اگه دروغ بگی چی
دیانا: شما برید وسایلشو بگردید اگه نبود بیاید منو تنبیه کنید
ارسلان: باشه میتونی بری حموم
دیانا: مرسی رفتم تو حموم موهامو شامپو زدمو شستم کل بدنمم هم تمیز کردم رفتم تو فکر که اون ادم خوبی میتونه باشه یا نه اگه پردمو بگیره چی.....
حمایت نشه دیگه نمیزارم
ادامه دارد........
ارسلان: لباسای خودم هم دراوردم
دیانا: خیلی خجالت میکشیدم
ارسلان: انداختمش رو تخت و روش خیمه زدم سی.نه هاشو تو دستم گرفتم و نوک سی.نه شو گاز گرفتم
دیانا: اییی
ارسلان: اونوریش کردم و مردونگ.یمو وارد باس.نش کردم و شروع به تل.مبه زدن کردم
دیانا: اهههه
ارسلان: محکم تر زدم
دیانا: اهههه بکش بیرون
ارسلان: میدونستم تنبیه بدیه هوس هم داشتم ولی اروم ازش کشیدم بیرون
دیانا: درد زیادی داشتم کاشکی این تنبیه اصلن وجود نداشت
ارسلان: خیلی دوست داشتم از جلو هم واردش کنم پس گفتم این تنبیه درمقابل اون دلارا هیچی نیس باید دوباره تنبیه بشی
دیانا: اخه من نکردم این کارو
ارسلان: اعصبانی شدم و از پشت دوباره واردش کردم وحشیانه تل.مبه میزدم
دیانا: اححح..... ایی.... ارباب
ارسلان: ساکت فقط صدای درد کشیدنتو بشنوم
دیانا: رسما من براش مهم نبودم فقط هوس داشت
ارسلان: معصومیت تو صداش خیلی برام دردناک بود ازش کشیدم بیرون
دیانا: اشکام میریختن رو گونم
ارسلان: الکی اشک تمساح نریز دلارامو بده
دیانا: ارباب من برنداشتم به روح مامانم همون دختره اناهیتا مطمعنم برداشته
ارسلان: اگه دروغ بگی چی
دیانا: شما برید وسایلشو بگردید اگه نبود بیاید منو تنبیه کنید
ارسلان: باشه میتونی بری حموم
دیانا: مرسی رفتم تو حموم موهامو شامپو زدمو شستم کل بدنمم هم تمیز کردم رفتم تو فکر که اون ادم خوبی میتونه باشه یا نه اگه پردمو بگیره چی.....
حمایت نشه دیگه نمیزارم
ادامه دارد........
۲۳.۰k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.