میراث ابدی۲ 💜پــارت۲۵💜 کپ👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــ زود باش دیگه.
بلند شد و تعظیم کردو رفت بیرون. ایول نقشم گرفت حالا میتونم بوگومو ببینم.............
(نیم ساعت بعد)
منتظر اومدنشون بودم. پس چرا نیومدن؟................
سانشی: عالیجناب اجازه ورود هست؟
خسته................
ــ بیا تو.
در باز شد و اومد داخل..............
ــ پس کجان؟
سانشی: عالیجناب تو سالن مهمان هستن.
ــ مگه نگفتم بیان اینجا.
سانشی: اینجا که نمیشه. قانون قصر اینه.
ــ هوفففف.
سانشی: آماده بشید بریم اونجا.
ــ از اینجا دوره؟
سانشی: اتاق بغلی هست.
ــ منو مسخره کردی؟ خب چی میشد بیان اینجا؟؟؟
سانشی: اینجا اتاق شخصیتون هست. هر مهمانی که داشته باشید اونجا میبینینشون.
وایییییی دلم میخواد از این قصر فرار کنم. بلند شدم. به سمت در رفتم............
سانشی: با این لباسا؟
ــ مگه لباسام چشن؟
سانشی: هیچی.
راه افتادم. پشت سرم داشت غرغر میکرد. لبخندی زدم. خواستم درو باز کنم که سانشی جلومو گرفت........
ــ چیه باز؟
سانشی: اول باید اعلام کنم.
ــ هییی. چه گیری افتادما.
دستمو تکون دادم...........
ــ زود اعلام کن.
سانشی: جناب ولیعهد تشریف آوردن.
همین که کلمه آخرو گفت زود درو باز کردمو بستمو قفلش کردم..............
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💜
#میراث_ابدی #میراث_ابدی۲
ــ زود باش دیگه.
بلند شد و تعظیم کردو رفت بیرون. ایول نقشم گرفت حالا میتونم بوگومو ببینم.............
(نیم ساعت بعد)
منتظر اومدنشون بودم. پس چرا نیومدن؟................
سانشی: عالیجناب اجازه ورود هست؟
خسته................
ــ بیا تو.
در باز شد و اومد داخل..............
ــ پس کجان؟
سانشی: عالیجناب تو سالن مهمان هستن.
ــ مگه نگفتم بیان اینجا.
سانشی: اینجا که نمیشه. قانون قصر اینه.
ــ هوفففف.
سانشی: آماده بشید بریم اونجا.
ــ از اینجا دوره؟
سانشی: اتاق بغلی هست.
ــ منو مسخره کردی؟ خب چی میشد بیان اینجا؟؟؟
سانشی: اینجا اتاق شخصیتون هست. هر مهمانی که داشته باشید اونجا میبینینشون.
وایییییی دلم میخواد از این قصر فرار کنم. بلند شدم. به سمت در رفتم............
سانشی: با این لباسا؟
ــ مگه لباسام چشن؟
سانشی: هیچی.
راه افتادم. پشت سرم داشت غرغر میکرد. لبخندی زدم. خواستم درو باز کنم که سانشی جلومو گرفت........
ــ چیه باز؟
سانشی: اول باید اعلام کنم.
ــ هییی. چه گیری افتادما.
دستمو تکون دادم...........
ــ زود اعلام کن.
سانشی: جناب ولیعهد تشریف آوردن.
همین که کلمه آخرو گفت زود درو باز کردمو بستمو قفلش کردم..............
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💜
#میراث_ابدی #میراث_ابدی۲
۹.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.