رمان عشق دردناک ۱۰
از دیدهلن
خجالت کشیدم خاک تو سرت بی ناموس
زودی یک چیزی بلغور کردمو رفتم اتاق چقدر سر دلم میسوزه.کمرم درد میکنه باز شروع شد هر وقت عادت میشم وضعیتم اینه .همه جام حتی موهای روی سرمم درد میکنه
به حالت جنینی روی لحافی که انداخته شده بود خوابیدم
نفهمیدم کی خوابم برده بود تنم درد نمیکرد حتی خشکم نشده بود .بدنم گرم بود وقتی برگشتم با دیدن صحنه ی روبه روم قلبم تشریف برد به شرتم.🙄
از دید کوک....
رفتم اتاق یکجا جمع بود مشخص بود دردش زیاده رفتم کنارش رفته بود توی عمق خواب
از پشت بغلش کردم تنش سرد بود .
برداشتم روغن زیتونو
/😂😂یک چیز فکر کنین خیلی میرفتم توی فانتزی و میگفتم ویکسو برداشت😂😂😂😂😂هیچی هیچی به بقیه داستان بریم.ادمین رفت کما😅/
برداشتم روغن زیتونو و روی کمرش و گردنش زدم و اروم اروم نوازش وارانه ماساژش دادم
آروم آروم .انقدر بدن نرمی داشت که خوابم گرفت .
نیم ساعتی نگذشته بود که با حس کردن نگاه سنگین ۲ تا چشم .چشمامو باز کردم .
دستامو روی کمرش گذاشتم بودم و بهش خیلی نزدیک بودم جوری که نفس های پر از استرسش و حس میکردم.
اروم جلوی چشمایی که از حدقه در اومده بود به خودم نزدیک کردم و کامل به طرف خودم برگردوندم توی بغلم گرفتمش و سرشو به سینم گذاشتم
/ننه منم موخوام🙂😂😭😭😭😭😭😭/
_بیبی ببخشید قصدم بد نبود قصدم نوازش بود
=ایهی😢😭/یعنی همون اول گریه های همه ی ایرانیا که با ایهی شروع میشه😅
_باز شروع کردی فنقلی .امروز باید بریم سر پروژه فکر کنم دیگه حتما باید بل من بیای چون که روت نمیشه به کیم نانا نگاه کنی😂/از اون خنده های دختر کش کوک/
_چرا اینجوری مثل جنین شدی .کجات درد میکنه نوازشش کنم
/هلن جوری که فقط کوک حالیش شه
=خجالت م..ی.کشم
_از کی از من از دوست پسرت خجالت .خخ چی داری میگی کوچولو .از ددیت میترسی.اوم بایدم بترسی ولی نه الان من هنوز یک بانی کوچولوئم .ترسی ندارم .کجات درد میکنه
=ک..مریم
_هه
=کمرم
_باشه
/کوک شروع کرد به نوازش کمر و کلا همه جا.
انقدر نوازش میکرد که خود من که رمان نویسم دارم جررر میخورم شمارو نمیدونم😅😢😢😢
در کل این هلن عوضی کپید و کوک اروم😢روی چشمای بسته ی هلنو بوسید و گفت پیش تو ارومم.کوچولو
تا قسمت بعد و عررر زدن های بعد 🙂بای😏
خجالت کشیدم خاک تو سرت بی ناموس
زودی یک چیزی بلغور کردمو رفتم اتاق چقدر سر دلم میسوزه.کمرم درد میکنه باز شروع شد هر وقت عادت میشم وضعیتم اینه .همه جام حتی موهای روی سرمم درد میکنه
به حالت جنینی روی لحافی که انداخته شده بود خوابیدم
نفهمیدم کی خوابم برده بود تنم درد نمیکرد حتی خشکم نشده بود .بدنم گرم بود وقتی برگشتم با دیدن صحنه ی روبه روم قلبم تشریف برد به شرتم.🙄
از دید کوک....
رفتم اتاق یکجا جمع بود مشخص بود دردش زیاده رفتم کنارش رفته بود توی عمق خواب
از پشت بغلش کردم تنش سرد بود .
برداشتم روغن زیتونو
/😂😂یک چیز فکر کنین خیلی میرفتم توی فانتزی و میگفتم ویکسو برداشت😂😂😂😂😂هیچی هیچی به بقیه داستان بریم.ادمین رفت کما😅/
برداشتم روغن زیتونو و روی کمرش و گردنش زدم و اروم اروم نوازش وارانه ماساژش دادم
آروم آروم .انقدر بدن نرمی داشت که خوابم گرفت .
نیم ساعتی نگذشته بود که با حس کردن نگاه سنگین ۲ تا چشم .چشمامو باز کردم .
دستامو روی کمرش گذاشتم بودم و بهش خیلی نزدیک بودم جوری که نفس های پر از استرسش و حس میکردم.
اروم جلوی چشمایی که از حدقه در اومده بود به خودم نزدیک کردم و کامل به طرف خودم برگردوندم توی بغلم گرفتمش و سرشو به سینم گذاشتم
/ننه منم موخوام🙂😂😭😭😭😭😭😭/
_بیبی ببخشید قصدم بد نبود قصدم نوازش بود
=ایهی😢😭/یعنی همون اول گریه های همه ی ایرانیا که با ایهی شروع میشه😅
_باز شروع کردی فنقلی .امروز باید بریم سر پروژه فکر کنم دیگه حتما باید بل من بیای چون که روت نمیشه به کیم نانا نگاه کنی😂/از اون خنده های دختر کش کوک/
_چرا اینجوری مثل جنین شدی .کجات درد میکنه نوازشش کنم
/هلن جوری که فقط کوک حالیش شه
=خجالت م..ی.کشم
_از کی از من از دوست پسرت خجالت .خخ چی داری میگی کوچولو .از ددیت میترسی.اوم بایدم بترسی ولی نه الان من هنوز یک بانی کوچولوئم .ترسی ندارم .کجات درد میکنه
=ک..مریم
_هه
=کمرم
_باشه
/کوک شروع کرد به نوازش کمر و کلا همه جا.
انقدر نوازش میکرد که خود من که رمان نویسم دارم جررر میخورم شمارو نمیدونم😅😢😢😢
در کل این هلن عوضی کپید و کوک اروم😢روی چشمای بسته ی هلنو بوسید و گفت پیش تو ارومم.کوچولو
تا قسمت بعد و عررر زدن های بعد 🙂بای😏
۵.۵k
۱۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.