PaRt 36
#PaRt_36
+کی گفته قراره بمیری ها ؟
&من بهت دروغ گفتم 😖
+گفته باش مهم نیست
پسر چاقو را از روی گردن دختر برداشت !
+بلند شو باید گردنت رو پانسمان کنی
هنگامی که داشت این را میگفت نقابش را برداشت
&ولش کن یه خراش سادست
+یه خراش ساده آنقدر خون نمیاد
&برای من یه خراش سادس
+ برای تو اره ولی برای من نه
&تو داداش دوقلو داری؟
+نه
&پس .....
دختر نتونست حرفش را کامل کند و از هوش رفت پسر دستش را زیر پا و پشت گردن او انداخت و با بلند کردنش به بیرون قدم برداشت همه منتظر بودند تا یکی از آن دو زنده بیرون بیاد ولی با دیدن بدن فرمانده دشمن در بغل فرمانده اشان شوکه شدند !
این جک بود که به سمت جسم خواهرش رفت
_باهاش چیکار کردی؟
+کاری باهاش نکردم
_اون تا قبل از اینکه تنها بشید سالم بود
؛جک بس کن فعلا باید زخمش رو پانسمان کنیم
جک نگاه بدی به دوست پسر خواهرش انداخت و به سمت ماشین رفت !
جعبن کمک های اولیه را جلوی چشم متعجب همه بیرون کشید ؛ پسر آن طرف دختر را روی زمین گذاشت و سر دختر را روی پاهایش گذاشت
+کی گفته قراره بمیری ها ؟
&من بهت دروغ گفتم 😖
+گفته باش مهم نیست
پسر چاقو را از روی گردن دختر برداشت !
+بلند شو باید گردنت رو پانسمان کنی
هنگامی که داشت این را میگفت نقابش را برداشت
&ولش کن یه خراش سادست
+یه خراش ساده آنقدر خون نمیاد
&برای من یه خراش سادس
+ برای تو اره ولی برای من نه
&تو داداش دوقلو داری؟
+نه
&پس .....
دختر نتونست حرفش را کامل کند و از هوش رفت پسر دستش را زیر پا و پشت گردن او انداخت و با بلند کردنش به بیرون قدم برداشت همه منتظر بودند تا یکی از آن دو زنده بیرون بیاد ولی با دیدن بدن فرمانده دشمن در بغل فرمانده اشان شوکه شدند !
این جک بود که به سمت جسم خواهرش رفت
_باهاش چیکار کردی؟
+کاری باهاش نکردم
_اون تا قبل از اینکه تنها بشید سالم بود
؛جک بس کن فعلا باید زخمش رو پانسمان کنیم
جک نگاه بدی به دوست پسر خواهرش انداخت و به سمت ماشین رفت !
جعبن کمک های اولیه را جلوی چشم متعجب همه بیرون کشید ؛ پسر آن طرف دختر را روی زمین گذاشت و سر دختر را روی پاهایش گذاشت
۶.۰k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.