اون پلیس خفنیه.. پارت : اخر

جنی اشک تو چشماش حلقه زد و از ژولپر فاصله گرفت ، گوجو اسلحشو از جیب کتش بیرون اورد و تا میخواست به ژولپر شلیک کنه ، دنسیول به پای گوجو شلیک کرد و گوجو روی زمین افتاد .

جنی با گریه های بی صدا و صدایی لرزان به ژولپر گفت: ولی .. اخه چرا؟ .. تو برادر من هستی... * دیگه بیشتر از این نتونست عقب بره خورد به پنجره ، ژولپر اسلحه رو به روی جنی گرفته بود *

ژولپر خندید و گفت: خانواده رو چند میخرن؟؟ تا همین الان هم داشتم تحملت میکردم ! من پول رو بیشتر دوست دارم

* ژولپر یه گلوله داخل خشاب گذاشت ، لبخندی شیطانی زد و گفت: اون دنیا به مامان و بابا سلام برسون جنی

تا میخواست شلیک کنه ، گوجو اومد محکم جنی رو بغل کرد و گلوله دقیقا با گردن گوجو خورد و جفتشون از پنجره پرت شدن پایین ، حالا خیلی بد شد هر دوشون افتادن پایین ، دنسیول میخواست فرار کنه ، ژولپر گفت: نه هرگز نمیزارم ، ما با هم شروع کردیم نمیزارم !!

پلیس های اداره اومدن اتاق و گفت: هر جفتتون دست هاتون رو بزارید روی سرتون زود باشید !

پلیس های جفتشون رو دستگیر کردن و به زندان بردن و برای بازجویی ، و بعد به آمبولانس زنگ زدن ، همه مردن بالا سر گوجو و جنی بودن ...


۱ ماه بعد ، اخبار

فوت گوجو ساتورو افسر ویژه و پلیس و کارآگاه توکیو و خانم جنی کاساندرا دختر تاجر مرحوم دنکاسیل کاساندرا رو به همگی مردم عزیز توکیو تسلیت عرض میکنم .

پایان ....