بدهی برای من شروعه ~ ۲۴
مایگی پدص*گگرگرگرگرگگرگرگر
مایکی: چی میخواییییی
ا/ت: هیچ میگم ماشینو بفرست برگردیم
مایکی: نه دیکه نمیفرستم
ا/ت: بیل*اخخخخ
مایکی: بی تربیت، کوکونوی داره میاد
ا/ت: تشکر تشکرررر وایسااا نههه کوکو نفرستتتت.... سگگگگگگ قطععع کرددددد
یمسپثچبیپثپبپرق
*ا/ت میاد گوشی پرت ونه یادش میاد اینم پولش کوکو داده نفس میکشه ارکم میشه*
ران: میخوای ریندورو پرت کن تو دیوار
ریندو: ددددد مرتیکههه به من چهههه
ا/ت: ممنون ولی نمیتونم بلندش کنم مطعسفانه
ریندو: یعنی میتوسنتیییی میزدییی؟
ا/ت: چرا که نه اول تورو بعد اون داداش بادمجونت پرت میکردم
ران: عههههه بهه منچهههه سانزورو پرت کن کنارششش
ریندوو: بسم الله بقیه سپر بلا میکنی؟
ران: آره دیگه من بادمجون نازیم گناه دارم برم تو دیوار
ا/ت: اینا چه تیمارستانیایین خوبه همین الان از عروسی خودم فرار کردم *ران و ریندو اونور بحث های مسخره برادرانه دارن و ا/ت این ور وایستاده*
کوکو: ا/ت بزار برسیم خونه بعدش دهنت می...
ریندو: ادبب داشته باشششش
ا/ت: کاری نکردم که فقط یکم پول ازت قرض گرفتم همین
کوکو: یکممم؟ مرتیک... نه نه زنیکههه کارتم برداشتیییی اونم بدون اجازه وقتی خواب بودممم میگیییی قرض؟؟؟؟؟
*پچ پچ های ران و ا/ت*
ا/ت: جون من برگشتیم خونه سپربلا شو
ران: نمیشم
ا/ت: چرا؟
ران: دلیل بیار
ا/ت: یک اگه نشی من جوون شهید میشم دو اگه نشی اون ۲ سال زحمتت به باد میره سه چون خیلی بدنت از مال من بزرگتره راحت پشتت قائم میشم
ران: منطقیه... فقط یه سوال تو از کی به بدن من نگاه میکنی خانوم خانوماااا؟
ا/ت: کی گفته به بدن تو نگاه میکنم بادمجونن زرافهههههه *لبو میشه برمیگرده سمت ریندو*
*ریندو داریم که داره جر میخوره از خنده ولی نمیخنده چون میدونه ا/ت موهاش از ته میکشه*
*تو خونه*
ا/ت: وای مردمممممم
مایکی: خیر سرت زودتر خبر میدادی سکته کردم گفتم واقعا از بونتن میری
تاکئومی: مگه نرفته بود؟
مایکی: سانزو به این نگفتی؟
سانزو: نه یادم رفت
مایکی: هیچی همون شب که ا/ت گفت بونتن ترک میکنه ۳ صبح بهم زنگ زد و گفت نقشه داره و پرونده هارو پس بگیره و بعدش امشب هم بهم زنگ زده بود که جای ران و ریندو بگم بهش
تاکئومی: همین نیم وجبی؟ *اشاره ای به قد ا/ت*
ا/ت: یه متر و ۶۰ سانت و خورده ای کم نیستنتتتتتت
تاکئومی: حداقل از نظر ما کمه
ریندو: درد و نفرین...
مایکی: چی میخواییییی
ا/ت: هیچ میگم ماشینو بفرست برگردیم
مایکی: نه دیکه نمیفرستم
ا/ت: بیل*اخخخخ
مایکی: بی تربیت، کوکونوی داره میاد
ا/ت: تشکر تشکرررر وایسااا نههه کوکو نفرستتتت.... سگگگگگگ قطععع کرددددد
یمسپثچبیپثپبپرق
*ا/ت میاد گوشی پرت ونه یادش میاد اینم پولش کوکو داده نفس میکشه ارکم میشه*
ران: میخوای ریندورو پرت کن تو دیوار
ریندو: ددددد مرتیکههه به من چهههه
ا/ت: ممنون ولی نمیتونم بلندش کنم مطعسفانه
ریندو: یعنی میتوسنتیییی میزدییی؟
ا/ت: چرا که نه اول تورو بعد اون داداش بادمجونت پرت میکردم
ران: عههههه بهه منچهههه سانزورو پرت کن کنارششش
ریندوو: بسم الله بقیه سپر بلا میکنی؟
ران: آره دیگه من بادمجون نازیم گناه دارم برم تو دیوار
ا/ت: اینا چه تیمارستانیایین خوبه همین الان از عروسی خودم فرار کردم *ران و ریندو اونور بحث های مسخره برادرانه دارن و ا/ت این ور وایستاده*
کوکو: ا/ت بزار برسیم خونه بعدش دهنت می...
ریندو: ادبب داشته باشششش
ا/ت: کاری نکردم که فقط یکم پول ازت قرض گرفتم همین
کوکو: یکممم؟ مرتیک... نه نه زنیکههه کارتم برداشتیییی اونم بدون اجازه وقتی خواب بودممم میگیییی قرض؟؟؟؟؟
*پچ پچ های ران و ا/ت*
ا/ت: جون من برگشتیم خونه سپربلا شو
ران: نمیشم
ا/ت: چرا؟
ران: دلیل بیار
ا/ت: یک اگه نشی من جوون شهید میشم دو اگه نشی اون ۲ سال زحمتت به باد میره سه چون خیلی بدنت از مال من بزرگتره راحت پشتت قائم میشم
ران: منطقیه... فقط یه سوال تو از کی به بدن من نگاه میکنی خانوم خانوماااا؟
ا/ت: کی گفته به بدن تو نگاه میکنم بادمجونن زرافهههههه *لبو میشه برمیگرده سمت ریندو*
*ریندو داریم که داره جر میخوره از خنده ولی نمیخنده چون میدونه ا/ت موهاش از ته میکشه*
*تو خونه*
ا/ت: وای مردمممممم
مایکی: خیر سرت زودتر خبر میدادی سکته کردم گفتم واقعا از بونتن میری
تاکئومی: مگه نرفته بود؟
مایکی: سانزو به این نگفتی؟
سانزو: نه یادم رفت
مایکی: هیچی همون شب که ا/ت گفت بونتن ترک میکنه ۳ صبح بهم زنگ زد و گفت نقشه داره و پرونده هارو پس بگیره و بعدش امشب هم بهم زنگ زده بود که جای ران و ریندو بگم بهش
تاکئومی: همین نیم وجبی؟ *اشاره ای به قد ا/ت*
ا/ت: یه متر و ۶۰ سانت و خورده ای کم نیستنتتتتتت
تاکئومی: حداقل از نظر ما کمه
ریندو: درد و نفرین...
۱۰.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.