عشق و غرور p58
اروم پلکامو از هم باز کردم با دیدن دو جفت چشم مشکی که بهم زل زدن تعجب کردم
من اینجا چیکار میکنم؟
نشستم و با دیدن بدن برهنم پتو رو دور خودم پیچیدم
تازه اتفاقات دیشب یادم اومد
_برو وان رو پر کن
لباسامو از رو زمین که برداشتم دوباره گفت:
_نه نپوش
منتظر نگاش کردم ک جملشو کامل کنه گفت:
_لخت برو وان رو پر کن
چشام گرد شد:
_ديوونه شدی؟
_همین ک گفتم..زودباش
پوفی کردم و رفتم تو حموم داخل اتاق
شیر آب گرم رو باز کردم تا بریزه تو وان...صدای در حموم نشون از اومدن خانزاده داد
《ادامه در کامنت های پست تولد جیمین
https://wisgoon.com/pin/35361713/تولد_مووچچییییههههههه_عرررررر🥳🥳😭😭🇰🇷🇮🇷💜/
https://wisgoon.com/M.BTS.ARMY》
من اینجا چیکار میکنم؟
نشستم و با دیدن بدن برهنم پتو رو دور خودم پیچیدم
تازه اتفاقات دیشب یادم اومد
_برو وان رو پر کن
لباسامو از رو زمین که برداشتم دوباره گفت:
_نه نپوش
منتظر نگاش کردم ک جملشو کامل کنه گفت:
_لخت برو وان رو پر کن
چشام گرد شد:
_ديوونه شدی؟
_همین ک گفتم..زودباش
پوفی کردم و رفتم تو حموم داخل اتاق
شیر آب گرم رو باز کردم تا بریزه تو وان...صدای در حموم نشون از اومدن خانزاده داد
《ادامه در کامنت های پست تولد جیمین
https://wisgoon.com/pin/35361713/تولد_مووچچییییههههههه_عرررررر🥳🥳😭😭🇰🇷🇮🇷💜/
https://wisgoon.com/M.BTS.ARMY》
۲۱.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.