سرنوشت من (پارت ۱۷ )♡
ا/ت ویو
رفتم تو اتاقم دراز کشیدم رو تخت
که کم کم چشمام خسته شد و خوابیدم
صبح
ا/ت ویو
با صدای شکسته شدن چیزی از خواب پریدم
سریع لباسام رو عوض کردم مو هامو شونه کردم رفتم پایین
که با جنی مواجه شدم
لیوانی که دستش بود افتاده بود زمین و شکسته بود و دستش زخم شده بود
درسته ازش خوشم نمیاد ولی سریع رفتم پیشش داخل دستش خورده شیشه نبود دستشو تمیز کردم و براش پانسمان کردم
همش داشت گریه میکرد
@هق ....درد میکنه هق
+جنی یه لحظه وایسا الان تموم میشه
+بیا تموم شد
@اهمممم ممنون
که دیدم کوک داره از پله ها میاد پایین
_چی شده ؟چه خبرتونه ؟
که وقتی چشمش به خورده شیشه افتاد گفت
_ا/ت اینجا چه خبره
+ببخشید که دوست دخترتون لیوان از دستش افتاده و دستش زخم شده بود من براش پانسمان کردم .
_میشه درست توضیح بدی
+اصن همون نباید هیچ کاری میکردم از درد دستش یه چیزیش بشه
کوک ویو (بلاخره )
با صدای شکسته شدن چیزی از خواب پریدم
لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین که ا/ت و جنی رو دیدم
به نظر میومد جنی دستش زخم شده اول خورده شیشه های روی زمین رو ندیدم بعد که دیدم یکم شوکه شدم (دیگه بقیش رو خوندید دیگه )
ا/ت ویو
با حالت اعصبانی داشتم نگاش میکردم
بعد با حرص رفتم سمت اتاقم
رفتم تو حموم و دوش گرفتم اومدم بیرون
موهامو خشک کردم و رفتم پایین
میز صبحونه آماده بود نشستم سر میز به جنی گفتم
+دستت هنوز درد میکنه
@نه
+خوبه
شروع کردم به خوردن
کوک گفت :
_ا/ت از امروز خدمتکارا رو اخراج کردم تو باید کار کنی
+چیییی
@همین که شنیدی
+باشه (با اعصبانیت )
بقیه صبحونمو خوردم
اونام صبحونشو نو خوردن
@منو کوک میخوایم بعد صبحونه بریم بیرون ظرفا رو تمیز بشور حیاط هم تمیز کن
هیچی نگفتم
@چیشده لال شدی (رفت تو اتاقش )
فلش بک به موقعی که کوک و جنی رفتن بیرون
ا/ت ویو
رفتن بیرون خیر سرشون
چه کنم مجبورم رفتم سمت ظرفا و برشون داشتم بردم تو آشپز خونه و شروع کردم به شستنشون بعد از شستن ظر فا رفتم تو صالن اصلی و نشستم رو مبل
کمکم داشت خوابم می برد
که صدای تیر اندازی اومد
........
نخود نخود هرکه رود خانه ی خود
بچه ها تصمیم گرفتم زود تر پارتارو بزارم ولی خب سعی کنید شرطا رو برسونید که حد اقل روزی دو تا پارت بزارم
شرطا
۲۵ لایک
۱۵کامنت نفری یه کامنت بزارید درست میشه
رفتم تو اتاقم دراز کشیدم رو تخت
که کم کم چشمام خسته شد و خوابیدم
صبح
ا/ت ویو
با صدای شکسته شدن چیزی از خواب پریدم
سریع لباسام رو عوض کردم مو هامو شونه کردم رفتم پایین
که با جنی مواجه شدم
لیوانی که دستش بود افتاده بود زمین و شکسته بود و دستش زخم شده بود
درسته ازش خوشم نمیاد ولی سریع رفتم پیشش داخل دستش خورده شیشه نبود دستشو تمیز کردم و براش پانسمان کردم
همش داشت گریه میکرد
@هق ....درد میکنه هق
+جنی یه لحظه وایسا الان تموم میشه
+بیا تموم شد
@اهمممم ممنون
که دیدم کوک داره از پله ها میاد پایین
_چی شده ؟چه خبرتونه ؟
که وقتی چشمش به خورده شیشه افتاد گفت
_ا/ت اینجا چه خبره
+ببخشید که دوست دخترتون لیوان از دستش افتاده و دستش زخم شده بود من براش پانسمان کردم .
_میشه درست توضیح بدی
+اصن همون نباید هیچ کاری میکردم از درد دستش یه چیزیش بشه
کوک ویو (بلاخره )
با صدای شکسته شدن چیزی از خواب پریدم
لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین که ا/ت و جنی رو دیدم
به نظر میومد جنی دستش زخم شده اول خورده شیشه های روی زمین رو ندیدم بعد که دیدم یکم شوکه شدم (دیگه بقیش رو خوندید دیگه )
ا/ت ویو
با حالت اعصبانی داشتم نگاش میکردم
بعد با حرص رفتم سمت اتاقم
رفتم تو حموم و دوش گرفتم اومدم بیرون
موهامو خشک کردم و رفتم پایین
میز صبحونه آماده بود نشستم سر میز به جنی گفتم
+دستت هنوز درد میکنه
@نه
+خوبه
شروع کردم به خوردن
کوک گفت :
_ا/ت از امروز خدمتکارا رو اخراج کردم تو باید کار کنی
+چیییی
@همین که شنیدی
+باشه (با اعصبانیت )
بقیه صبحونمو خوردم
اونام صبحونشو نو خوردن
@منو کوک میخوایم بعد صبحونه بریم بیرون ظرفا رو تمیز بشور حیاط هم تمیز کن
هیچی نگفتم
@چیشده لال شدی (رفت تو اتاقش )
فلش بک به موقعی که کوک و جنی رفتن بیرون
ا/ت ویو
رفتن بیرون خیر سرشون
چه کنم مجبورم رفتم سمت ظرفا و برشون داشتم بردم تو آشپز خونه و شروع کردم به شستنشون بعد از شستن ظر فا رفتم تو صالن اصلی و نشستم رو مبل
کمکم داشت خوابم می برد
که صدای تیر اندازی اومد
........
نخود نخود هرکه رود خانه ی خود
بچه ها تصمیم گرفتم زود تر پارتارو بزارم ولی خب سعی کنید شرطا رو برسونید که حد اقل روزی دو تا پارت بزارم
شرطا
۲۵ لایک
۱۵کامنت نفری یه کامنت بزارید درست میشه
۱۳.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.