نقاب عشق
نقاب عشق
#پارت۲۱
یواش از اتاق خارج شدم و اروم اروم به سمت آشپز خونه راهی شدم ....ترس کل وجودم رو در بر گرفته بود ولی چه فایده باید میفهمیدم اون کیه ؟میتونستم لرزش دستام رو احساس کنم ،به دستام نگاهی کردم مثل چی داشتن میلرزیدن .....به سمت آشپز خونه و از پذیرایی یه نگاه ریزی کردم یه مرد به لباس های سر تا مشکی بود ،به جونگکوک یه زنگی زدم :
جونگکوک:الو ؟ا/ت کاری داشتی؟
ا/ت:جونگکوک!یه نفر تو خونه است میشه بیای کمکم کنی زود
جونگکوک:برو به یه جای امن نا من بیام خب
ا/ت:باشه ....
با اینکه جونگکوک گفت برم به یه جای امن ولی با زم رفتم.من همیشه با خودم مشکل دارم !(مثل من عزیزم نگران نباش)به سمت آشپز خونه رسیدم :
ا/ت:آقا شما کی هستی ؟
که با یه چاقو برگشت سمتم ،صورتش دیده نمی شدولی میتونستم پوزخندش رو کامل و واضح ببینم،زود به سمت عقب رفتم که به سمتم حمله کرد و.....
"ویو تهیونگ "
با کمک جونگکوک وارد رستوارن شدیم که سارارو دیدم و بهش گفتم که اونطرف بریم .....
وقت به میزی که سارا رزرو کرده بود رسیدیم جونگکوک رفت و مکالمه ی منو سارا شروع شد:
سارا:کیم چه بلایی سر خودت اوردی ؟
تهیونگ: کارت رو بگو !
سارا:فکر کنم موضوع منو کانگ سونگ جانگ رو فهمیدی
تهیونگ: برو سر اصل قضیه !
سارا:تو بد بازی رو آغاز کردی .
تهیونگ: منظورت چیه؟
سارا:تو الان توی بازی مرگ و زندگی قرار گرفتی !
بعد این حرفش رفت ....یعنی چی ؟که یهو یاد ا/ت افتادم اون توی خونه تنهاست که جونگکوک بدو اومد سمتم :
جونگکوک:ا/ت زنگ زد گفت یه نفر تو خونه است(نفس نفس)
تهیونگ: زود باش باید بریم
زود سوار ماشین شدیم و به سمت خونه راهی شدیم ....بعد چند دقیقه با سرعت رانندگی کردن بالاخره به خونه رسیدیم .جونگکوک از جلو بدو بدو رفت و منم چون روی ویلچر بودم بعد جونگکوک وارد شدم که وقتی وارد شدم جونگکوک داشت طرف رو از طبقه بالا می اورد پایین
"ویو ا/ت "
و سعی کرد تا منو بکشه چند باری تونستم جاخالی بدم و به سمت طبقه بالا دویدم .توی حموم رفتم و درو قفل کردم که اومد ،تنها چیزی که برای دفاع از خودم داشتم کف ریش زنی کیم جون بود .....رفتم تا برش دارم که سعی کرو درو بشکنه که بالاخره بعد کلی تلاش وارد حمام شد ،و به چاقو به طرفم حمله کرد که با اسپره به چشماش کف زدم که چند دقیقه میتونست جلوش رو بگیره خواستم از در برم بیرون که از دستم گرفتم و به سمت وان پرتم....
ادامه دارد
#پارت۲۱
یواش از اتاق خارج شدم و اروم اروم به سمت آشپز خونه راهی شدم ....ترس کل وجودم رو در بر گرفته بود ولی چه فایده باید میفهمیدم اون کیه ؟میتونستم لرزش دستام رو احساس کنم ،به دستام نگاهی کردم مثل چی داشتن میلرزیدن .....به سمت آشپز خونه و از پذیرایی یه نگاه ریزی کردم یه مرد به لباس های سر تا مشکی بود ،به جونگکوک یه زنگی زدم :
جونگکوک:الو ؟ا/ت کاری داشتی؟
ا/ت:جونگکوک!یه نفر تو خونه است میشه بیای کمکم کنی زود
جونگکوک:برو به یه جای امن نا من بیام خب
ا/ت:باشه ....
با اینکه جونگکوک گفت برم به یه جای امن ولی با زم رفتم.من همیشه با خودم مشکل دارم !(مثل من عزیزم نگران نباش)به سمت آشپز خونه رسیدم :
ا/ت:آقا شما کی هستی ؟
که با یه چاقو برگشت سمتم ،صورتش دیده نمی شدولی میتونستم پوزخندش رو کامل و واضح ببینم،زود به سمت عقب رفتم که به سمتم حمله کرد و.....
"ویو تهیونگ "
با کمک جونگکوک وارد رستوارن شدیم که سارارو دیدم و بهش گفتم که اونطرف بریم .....
وقت به میزی که سارا رزرو کرده بود رسیدیم جونگکوک رفت و مکالمه ی منو سارا شروع شد:
سارا:کیم چه بلایی سر خودت اوردی ؟
تهیونگ: کارت رو بگو !
سارا:فکر کنم موضوع منو کانگ سونگ جانگ رو فهمیدی
تهیونگ: برو سر اصل قضیه !
سارا:تو بد بازی رو آغاز کردی .
تهیونگ: منظورت چیه؟
سارا:تو الان توی بازی مرگ و زندگی قرار گرفتی !
بعد این حرفش رفت ....یعنی چی ؟که یهو یاد ا/ت افتادم اون توی خونه تنهاست که جونگکوک بدو اومد سمتم :
جونگکوک:ا/ت زنگ زد گفت یه نفر تو خونه است(نفس نفس)
تهیونگ: زود باش باید بریم
زود سوار ماشین شدیم و به سمت خونه راهی شدیم ....بعد چند دقیقه با سرعت رانندگی کردن بالاخره به خونه رسیدیم .جونگکوک از جلو بدو بدو رفت و منم چون روی ویلچر بودم بعد جونگکوک وارد شدم که وقتی وارد شدم جونگکوک داشت طرف رو از طبقه بالا می اورد پایین
"ویو ا/ت "
و سعی کرد تا منو بکشه چند باری تونستم جاخالی بدم و به سمت طبقه بالا دویدم .توی حموم رفتم و درو قفل کردم که اومد ،تنها چیزی که برای دفاع از خودم داشتم کف ریش زنی کیم جون بود .....رفتم تا برش دارم که سعی کرو درو بشکنه که بالاخره بعد کلی تلاش وارد حمام شد ،و به چاقو به طرفم حمله کرد که با اسپره به چشماش کف زدم که چند دقیقه میتونست جلوش رو بگیره خواستم از در برم بیرون که از دستم گرفتم و به سمت وان پرتم....
ادامه دارد
۹.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.