عشق فیک⁶
عشق فیک⁶
ات:ولی مامان من اینو دوست ندارم🥺
مامان ت:خفه شو☺️
*همه نشست رو مبل به جز ات ات رفت تو اتاقش...گریه کنه🥺
ویو یک ساعت بعد *جیمین رفت اتاق ات
جیمین:چی شده عزیزم☺️
ات:نقش بازی نکن برو خونتون
جیمین:ههه باشه
سری پاشو بریم نمیخوام جلو مامانت موهاتو بکشم بدوو
ات:🥺
جیمین:افرین☺️
*رفتن بیرون
سوار ماشین شدن
ات:هیقق🥺😭
جیمین:که چی گریه میکنیی؟
ات:به تو چه
جیمین:باشه 😏
ات:چته؟
جیمین:هیچ
ات:هیققق😭
ادامه دارد...
چون حمایتا کم بود خیلیی کم نوشتم☺️☺️☺️هاهاهاهاها😂
ات:ولی مامان من اینو دوست ندارم🥺
مامان ت:خفه شو☺️
*همه نشست رو مبل به جز ات ات رفت تو اتاقش...گریه کنه🥺
ویو یک ساعت بعد *جیمین رفت اتاق ات
جیمین:چی شده عزیزم☺️
ات:نقش بازی نکن برو خونتون
جیمین:ههه باشه
سری پاشو بریم نمیخوام جلو مامانت موهاتو بکشم بدوو
ات:🥺
جیمین:افرین☺️
*رفتن بیرون
سوار ماشین شدن
ات:هیقق🥺😭
جیمین:که چی گریه میکنیی؟
ات:به تو چه
جیمین:باشه 😏
ات:چته؟
جیمین:هیچ
ات:هیققق😭
ادامه دارد...
چون حمایتا کم بود خیلیی کم نوشتم☺️☺️☺️هاهاهاهاها😂
۲.۹k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.