پارت۱۶ (داستان عشق قدیمی ما)
از زبان تهیونگ:
توی خونه بودیم یه فیلم ترسناک گذاشتم شاید ا/ت بترسه
هنوز بخاطر بهم زدن خوابم ازش دلخور بودم
تمام لامپ هارو خاموش کردم که بدتر بترسه مطمئن بودم که میترسه چون همه ی دخترا مثل همن مخصوصا ا/ت قبلا خیلی میترسید
همراه با خوراکی ها رفتم و کنار ا/ت نشستم ...دوتا نوشیدنی هم خریده بودم روش نوشته بود گاز دار ( دیگه چی خوراک منه)
پرش زمانی به بعد فیلم:
فیلم که تموم شد فهمیدم اشتباه کردم ....ا/ت هیچ ری اکشنی نمیداد ولی انگار غمگین بود ... نمیتونستم بفهمم چرا مثل بقیه دخترا جیغ نزد یا نترسید
سرش روبه پایین بود و هیچی نمی گفت
تهیونگ: نترسیدی از فیلم؟ من ترسیدم
ا/ت:.........
هیچی نمی گفت و این باعث میشد مشکوک بشم مخصوصا از زمانی که اون نوشیدنیش تموم شد غمگین شده بود
تهیونگ سمت ا/ت و چونش رو گرفت توی چشمای نگران دختر روبه روش نگاه کردو گفت"ا/ت چیزی شده؟” لحنش نگران و متعجب بود
ا/ت هیچی نمیگفت ولی بغضش گرفته بود
تهیونگ: ا/ت چرا هیچی نمیگی؟ کسی ناراحتت کرده؟
دختر روبه روش هیچی نمی گفت که دیگه تحملش تموم شد و اشکاش جاری شدن و با صدای بلند گریه می کرد
تهیونگ دیگه نمی تونست بفهمه دلیل گریه های فرشتش چیه پس سرشو می چرخوند و اطراف رو نگاه می کرد که راهی به ذهنش برسه ناخواسته چشمش به نوشیدنی های روی میز افتاد نوشیدنی رو برداشت و خوب نگاهش می کرد تا اینکه زیر نوشیدنی نوشته بود"دارای ۲٪ الکل افراد داری بیماری لطفا مصرف نکنند”
اونوقت یادش افتاد که ا/ت ضرفیت الکل نداره با اینکه ۲٪ کم بود اما برای اذیت کردن جسم یک انسان تازه کار زیادی بود
با دستاش صورت ا/ت رو قفل کرد و گفت:
تهیونگ: باید میدونستم عشقم ضرفیت الکل نداره بیخیال حالا چرا گریه می کنی انقد ترسیدی از فیلم امشب؟
ا/ت درحالی که گریه می کرد با عصبانیت گفت:
ا/ت: تهیوننننگگگگ! .......من اومدم پیش تو چون میدونستم پدرم آدم ترسناکیه....ازش فرار کردم که از ترس دور باشم اونوقت تو همچین چیزی رو انتخاب می کنی؟(گریه شدید)
توی خونه بودیم یه فیلم ترسناک گذاشتم شاید ا/ت بترسه
هنوز بخاطر بهم زدن خوابم ازش دلخور بودم
تمام لامپ هارو خاموش کردم که بدتر بترسه مطمئن بودم که میترسه چون همه ی دخترا مثل همن مخصوصا ا/ت قبلا خیلی میترسید
همراه با خوراکی ها رفتم و کنار ا/ت نشستم ...دوتا نوشیدنی هم خریده بودم روش نوشته بود گاز دار ( دیگه چی خوراک منه)
پرش زمانی به بعد فیلم:
فیلم که تموم شد فهمیدم اشتباه کردم ....ا/ت هیچ ری اکشنی نمیداد ولی انگار غمگین بود ... نمیتونستم بفهمم چرا مثل بقیه دخترا جیغ نزد یا نترسید
سرش روبه پایین بود و هیچی نمی گفت
تهیونگ: نترسیدی از فیلم؟ من ترسیدم
ا/ت:.........
هیچی نمی گفت و این باعث میشد مشکوک بشم مخصوصا از زمانی که اون نوشیدنیش تموم شد غمگین شده بود
تهیونگ سمت ا/ت و چونش رو گرفت توی چشمای نگران دختر روبه روش نگاه کردو گفت"ا/ت چیزی شده؟” لحنش نگران و متعجب بود
ا/ت هیچی نمیگفت ولی بغضش گرفته بود
تهیونگ: ا/ت چرا هیچی نمیگی؟ کسی ناراحتت کرده؟
دختر روبه روش هیچی نمی گفت که دیگه تحملش تموم شد و اشکاش جاری شدن و با صدای بلند گریه می کرد
تهیونگ دیگه نمی تونست بفهمه دلیل گریه های فرشتش چیه پس سرشو می چرخوند و اطراف رو نگاه می کرد که راهی به ذهنش برسه ناخواسته چشمش به نوشیدنی های روی میز افتاد نوشیدنی رو برداشت و خوب نگاهش می کرد تا اینکه زیر نوشیدنی نوشته بود"دارای ۲٪ الکل افراد داری بیماری لطفا مصرف نکنند”
اونوقت یادش افتاد که ا/ت ضرفیت الکل نداره با اینکه ۲٪ کم بود اما برای اذیت کردن جسم یک انسان تازه کار زیادی بود
با دستاش صورت ا/ت رو قفل کرد و گفت:
تهیونگ: باید میدونستم عشقم ضرفیت الکل نداره بیخیال حالا چرا گریه می کنی انقد ترسیدی از فیلم امشب؟
ا/ت درحالی که گریه می کرد با عصبانیت گفت:
ا/ت: تهیوننننگگگگ! .......من اومدم پیش تو چون میدونستم پدرم آدم ترسناکیه....ازش فرار کردم که از ترس دور باشم اونوقت تو همچین چیزی رو انتخاب می کنی؟(گریه شدید)
۱۲.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.