فیک تقاص پارت ۸
گفتم عووووو ماجرا جالب شد پس دختره خارجیه !
تهیونگ گفت خارجی نه در اون حد ولی مامانش ایرانی بوده باباش کره ای بوده از نظر ظاهری اصلا شبیه کره ایا نیست و کلا شبیه مامانشه چشم و موهای بور داره ولی لحجه ی کره ای داره چون کلا تو کره بزرگ شده
گفتم از این سلیطه هاس ؟
تهیونگ گفت به جیمین میخورد با سلیطه ها اوکی باشه ؟
گفتم نه بابا جیمین بدبخت مظلوم بود
تهیونگ گفت این دختره هم خیلی اروم و مظلومه کاری به کار کسی نداره و از اونجایی که پرستار بوده و هست کلا ادم دل رحم و مهربونیه البته من اینا رو از جیمین شنیدم جیمین خودش خیلی مظلوم و اروم بود ببین این دختره دیگه چقد اروم و مظلومه که جیمین اینا رو در موردش میگفته به نظر خودم حدس میزنم که ادم حسابی باشه
گفتم حتی اگه ادم حسابی هم باشه خیلی بدبخت بوده که گیر ما افتاده در کل اوکی نیستم
تهیونگ گفت میخوای ازدواج باهاشو قبول کنی ؟
گفتم عوووم یه نقشه هایی دارم چون من دیگه نمیتونم هیونگ شیک و تحمل کنم شاید اصرار من به ازدواج با این دختره طوری جلوه بکنه که انگار دارم ادم میشم و میتونم این باند و کنترل کنم اینطوری هیونگ شیک یه کم بهم اعتماد میکنه ... نظر تو چیه ؟
تهیونگ گفت اره چون هیونگ شیک فقط دنبال اینه که خوی مافیایی بودن و درون تو ببینه تو اینهمه مدت هیچی از خودت نشون ندادی حالا این استارت خوبیه
گفتم پس حل شد حتی اگه دختر هم باشه واسه موقعیت خودم مجبورم کارایی رو انجام بدم حتی اگه دوست نداشته باشم
تهیونگ گفت هر کاری بخوای بکنی پشتتم فقط قبلش هماهنگ باش
گفتم اوک .....
یهو دوباره یاد جیمین افتادم و گفتم راستی میخواستم اینو بپرسم که جنازه ی جیمین و پیدا کردن ؟
تهیونگ گفت تو اتیش سوزی ماشینش سوخته هیچی ازش نمونده
.... جو خیلی سنگین بود نمیدونستم چطور باید باهاش صحبت کنم که از تو خودش در بیاد خیلی حالش بد بود و همه چیز و تو خودش خالی میکرد
گفتم میخوای با این دختره حرف بزنی ؟
تهیونگ با تعجب گفت واسه چی ؟
گفتم در مورد جیمین ... چون اون اخرین لحظه پیش جیمین بود شاید جیمین چیزایی رو بهش گفته که میتونی ازش بپرسی
تهیونگ گفت اره ... حالا بعدا میرم پیشش میپرسم فعلا حوصله ندارم
گفتم اصلا اسم این دختره چیه ؟
تهیونگ گفت خارجی نه در اون حد ولی مامانش ایرانی بوده باباش کره ای بوده از نظر ظاهری اصلا شبیه کره ایا نیست و کلا شبیه مامانشه چشم و موهای بور داره ولی لحجه ی کره ای داره چون کلا تو کره بزرگ شده
گفتم از این سلیطه هاس ؟
تهیونگ گفت به جیمین میخورد با سلیطه ها اوکی باشه ؟
گفتم نه بابا جیمین بدبخت مظلوم بود
تهیونگ گفت این دختره هم خیلی اروم و مظلومه کاری به کار کسی نداره و از اونجایی که پرستار بوده و هست کلا ادم دل رحم و مهربونیه البته من اینا رو از جیمین شنیدم جیمین خودش خیلی مظلوم و اروم بود ببین این دختره دیگه چقد اروم و مظلومه که جیمین اینا رو در موردش میگفته به نظر خودم حدس میزنم که ادم حسابی باشه
گفتم حتی اگه ادم حسابی هم باشه خیلی بدبخت بوده که گیر ما افتاده در کل اوکی نیستم
تهیونگ گفت میخوای ازدواج باهاشو قبول کنی ؟
گفتم عوووم یه نقشه هایی دارم چون من دیگه نمیتونم هیونگ شیک و تحمل کنم شاید اصرار من به ازدواج با این دختره طوری جلوه بکنه که انگار دارم ادم میشم و میتونم این باند و کنترل کنم اینطوری هیونگ شیک یه کم بهم اعتماد میکنه ... نظر تو چیه ؟
تهیونگ گفت اره چون هیونگ شیک فقط دنبال اینه که خوی مافیایی بودن و درون تو ببینه تو اینهمه مدت هیچی از خودت نشون ندادی حالا این استارت خوبیه
گفتم پس حل شد حتی اگه دختر هم باشه واسه موقعیت خودم مجبورم کارایی رو انجام بدم حتی اگه دوست نداشته باشم
تهیونگ گفت هر کاری بخوای بکنی پشتتم فقط قبلش هماهنگ باش
گفتم اوک .....
یهو دوباره یاد جیمین افتادم و گفتم راستی میخواستم اینو بپرسم که جنازه ی جیمین و پیدا کردن ؟
تهیونگ گفت تو اتیش سوزی ماشینش سوخته هیچی ازش نمونده
.... جو خیلی سنگین بود نمیدونستم چطور باید باهاش صحبت کنم که از تو خودش در بیاد خیلی حالش بد بود و همه چیز و تو خودش خالی میکرد
گفتم میخوای با این دختره حرف بزنی ؟
تهیونگ با تعجب گفت واسه چی ؟
گفتم در مورد جیمین ... چون اون اخرین لحظه پیش جیمین بود شاید جیمین چیزایی رو بهش گفته که میتونی ازش بپرسی
تهیونگ گفت اره ... حالا بعدا میرم پیشش میپرسم فعلا حوصله ندارم
گفتم اصلا اسم این دختره چیه ؟
۶۶.۵k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.