پارت = 5
پارت = 5
رمان= غم های شاه زاده
ا.ت: خوب الان منظورت چیه؟
میتونم برم بشینم رو صندلی؟
کوک: هیچی هیچی..
برو
ا.ت: کار داشتی من بیام اینجا؟
کوک: خوب ..راستش..
تا میخواستم بهش بگم تهیونگ داداش بزرگ ترم اومد...
تهیونگ: سلام
به به اینجا چه خبره کوک؟
تو حالت خوبه؟
ببخشید شما؟
کوک: سلام
دونه دونه بپرس خو چخبره
حالم یکم بده
این خانم هم دوست من هستن
تهیونگ: اوکی بیا شام
خوشبختم مادمازل راستی اسمتون چیه؟
ا.ت: تا اومد تو تعظیم کردم و سلام گفتم.
س..سلام سرورم
اسمم........هست
تهیونگ: اسم قشنگی هست خیله خوب بیاین به شام من منتظر هستم.
کوک: عاح...
دوباره این اومد
ا.ت: چرا ایشون خودشون میان میتونن خدمت کار بفرستن که
کوک: نه اینکه ببر ما تازه پادشاه شده
هه
هیچی بلد نی
ادامه دارد......
مرسی که تا آخر خوندی بیب۰🍷❤️🩹🧷
#مدیر_نیلی
رمان= غم های شاه زاده
ا.ت: خوب الان منظورت چیه؟
میتونم برم بشینم رو صندلی؟
کوک: هیچی هیچی..
برو
ا.ت: کار داشتی من بیام اینجا؟
کوک: خوب ..راستش..
تا میخواستم بهش بگم تهیونگ داداش بزرگ ترم اومد...
تهیونگ: سلام
به به اینجا چه خبره کوک؟
تو حالت خوبه؟
ببخشید شما؟
کوک: سلام
دونه دونه بپرس خو چخبره
حالم یکم بده
این خانم هم دوست من هستن
تهیونگ: اوکی بیا شام
خوشبختم مادمازل راستی اسمتون چیه؟
ا.ت: تا اومد تو تعظیم کردم و سلام گفتم.
س..سلام سرورم
اسمم........هست
تهیونگ: اسم قشنگی هست خیله خوب بیاین به شام من منتظر هستم.
کوک: عاح...
دوباره این اومد
ا.ت: چرا ایشون خودشون میان میتونن خدمت کار بفرستن که
کوک: نه اینکه ببر ما تازه پادشاه شده
هه
هیچی بلد نی
ادامه دارد......
مرسی که تا آخر خوندی بیب۰🍷❤️🩹🧷
#مدیر_نیلی
۲.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.