دو پارتی هست پارت آخر(پارت دوم)
باید از مقابل اتاق جیمین رد بشی در اتاقش نیمه باز بودو تو از لای در نگاهی به اتاقش انداختی جیمین روی تخت دراز کشیده بود ساعد دستشو روی پیشونیش گذاشته بود لبخندی زدی و به سمت اتاقت رفتی سریع خودتو خشک کردی و لباستو پوشیدی موهای خیستو دور حوله پیچیدی و چند بار تاب دادی و بعد اونو مثل دسته آبشاری روی شونت رها کردی دنبال سشوار میگشتی که
_اول باید کامل موهاتو خشک کنی بیبی
و شروع کرد به خشک کردن موهات با حوله تو از جا پریدی و گفتی
_کی بیدار شدی؟
_همون موقع که جلوی اتاقم بودی و منو دید میزدی
+عامم از کی اینجایی؟
_بیا درموردش صحبت نکنیم
+نگو که..
_بیب نگران چی هستی؟من که همه چیو دیدم
+نه بحث این نیس بحث پرایوسیه
خندید
+چرا میخندی؟
_هیچی آخه همچین میگی پرایوسی حس میکنم غریبه ایم
و حالتش عوض شد طوری که حس کردی ناراحت شد
+یاااا جیمینا ساری
_هممم
دستتو دور گردنش حلقه کردی و بهش گفتی
+تو که میدونی من مال توهم
جیمین هم متقابلا بغلت کرد ولی چیزی نگفت انگار میخواست تو چیزی بگی
+میگم نظرت چیه امشب یکم خوش بگذرونیم؟
_هوم؟؟؟
+آره منظورم همونه که توهم فکر میکنی بعدشم میذاریم به حساب الکی که نوشیده بودم
جیمین خندید و گفت
_از کی تاحالا انقدر شیطون شدی؟
+از وقتی تورو به عنوان پارتنر خودم انتخاب کردم از وقتی که تو اومدی تو زندگی و ...
دستشو روی لبت گذاشت و گفت
_هششششش
و بعد لبتو بوسید خیلی نرم و قشنگ و بعد تنگی نفس داشتین که گفتی
+بریم تو اتاقت
_اوک
جیمین بغلت کرد و باهم به اتاقش رفتین تورو روی تخت گذاشت و خودشم روی تخت اومد لبشو روی لبت گذاشت بعد از چندثانیه لبتو رها کرد و پایین رفت گردنتو مارک کرد که گفتی
+یااا جیمینا مارک نکن
_مارک میکنم که همه بدونن مال خودمی
+یاااا
و.....(دیگه میدونین چیا گذشت)
فردا صبح
با برخورد نور خورشید به چشمات،چشماتو باز کردی خودتو تو بغل جیمین دیدی دستتو رو سینه عضلانی کشیدی و خودتو بهش نزدیک تر کردی که جیمین چشماشو باز کرد
_بیدار شدی؟
تو نگاهش کردی و گفتی
+هوممم
جیمین لبخندی زد و تورو تو آغوشش کشید
_بیبی حالت چطوره خوبی؟
+هوممم
_سردرد و این چیزا رو میگم
+عاا خوبم
حرفت تموم نشده بود که جیمین گفت
_میگم نظرت چیه این رابطه رو رسمی کنیم؟
+وات؟
_میخوام همه بدونن که من فقط یه بیبی دارم اونم تویی
تو درحالی که کاملا متعجب شده بودی نیم خیز شدی دستتو روی سینش
گذاشتی و گفتی
+الانی یعنی...
اما حرف تموم نشده بود که جیمین گفت
_آره یعنی ازت میخوام همراهم باشی تو همه روزا همه موقعیت ها و برای همیشه
+جیمیناااااا
_عامم خوب باید زودتر از اینا بهت میگفتم
محکم بغلش کردی
+جیمینا یادت نره نمیتونی حرفتو پس بگیری
خندید و گفت
_نگران نباش چاگیا فقط امیدوارم تو پشیمون نشی...
(پایان)
_اول باید کامل موهاتو خشک کنی بیبی
و شروع کرد به خشک کردن موهات با حوله تو از جا پریدی و گفتی
_کی بیدار شدی؟
_همون موقع که جلوی اتاقم بودی و منو دید میزدی
+عامم از کی اینجایی؟
_بیا درموردش صحبت نکنیم
+نگو که..
_بیب نگران چی هستی؟من که همه چیو دیدم
+نه بحث این نیس بحث پرایوسیه
خندید
+چرا میخندی؟
_هیچی آخه همچین میگی پرایوسی حس میکنم غریبه ایم
و حالتش عوض شد طوری که حس کردی ناراحت شد
+یاااا جیمینا ساری
_هممم
دستتو دور گردنش حلقه کردی و بهش گفتی
+تو که میدونی من مال توهم
جیمین هم متقابلا بغلت کرد ولی چیزی نگفت انگار میخواست تو چیزی بگی
+میگم نظرت چیه امشب یکم خوش بگذرونیم؟
_هوم؟؟؟
+آره منظورم همونه که توهم فکر میکنی بعدشم میذاریم به حساب الکی که نوشیده بودم
جیمین خندید و گفت
_از کی تاحالا انقدر شیطون شدی؟
+از وقتی تورو به عنوان پارتنر خودم انتخاب کردم از وقتی که تو اومدی تو زندگی و ...
دستشو روی لبت گذاشت و گفت
_هششششش
و بعد لبتو بوسید خیلی نرم و قشنگ و بعد تنگی نفس داشتین که گفتی
+بریم تو اتاقت
_اوک
جیمین بغلت کرد و باهم به اتاقش رفتین تورو روی تخت گذاشت و خودشم روی تخت اومد لبشو روی لبت گذاشت بعد از چندثانیه لبتو رها کرد و پایین رفت گردنتو مارک کرد که گفتی
+یااا جیمینا مارک نکن
_مارک میکنم که همه بدونن مال خودمی
+یاااا
و.....(دیگه میدونین چیا گذشت)
فردا صبح
با برخورد نور خورشید به چشمات،چشماتو باز کردی خودتو تو بغل جیمین دیدی دستتو رو سینه عضلانی کشیدی و خودتو بهش نزدیک تر کردی که جیمین چشماشو باز کرد
_بیدار شدی؟
تو نگاهش کردی و گفتی
+هوممم
جیمین لبخندی زد و تورو تو آغوشش کشید
_بیبی حالت چطوره خوبی؟
+هوممم
_سردرد و این چیزا رو میگم
+عاا خوبم
حرفت تموم نشده بود که جیمین گفت
_میگم نظرت چیه این رابطه رو رسمی کنیم؟
+وات؟
_میخوام همه بدونن که من فقط یه بیبی دارم اونم تویی
تو درحالی که کاملا متعجب شده بودی نیم خیز شدی دستتو روی سینش
گذاشتی و گفتی
+الانی یعنی...
اما حرف تموم نشده بود که جیمین گفت
_آره یعنی ازت میخوام همراهم باشی تو همه روزا همه موقعیت ها و برای همیشه
+جیمیناااااا
_عامم خوب باید زودتر از اینا بهت میگفتم
محکم بغلش کردی
+جیمینا یادت نره نمیتونی حرفتو پس بگیری
خندید و گفت
_نگران نباش چاگیا فقط امیدوارم تو پشیمون نشی...
(پایان)
۲۷.۸k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.