𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁶
عشق زیبا (𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎) 𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁶
از زبان ا/ت:
لبشو محکم چسبوند به لبم انقدر وحشیانه انجام میداد که لبم سِر شده بود رفت سراغ گردنم + جیمین..... ه...ق هق خواهش میکنم ولم کن .... _ هیششش هیچی نگو بهت هشدار دادم
یه چیزی رو پایین تنم حس کردم درد داشت محکم میزد
+ جیمینننننننننن......ایییی لط..فا....ب..زا...ر توضیح بدم.....
اهمیت نمیداد نمیزاشت توضیح بدم که خوابید رو تخت پاشدم زیر دلم درد زیادی داشت کشون کشون رفتن سمت حموم بند نمیومد از حموم اومدم بیرون تو راه خوردم زمین خودمو کشوندم به اتاقم و لباسم رو جمع کردم یه نامه ای هم برای جیمین گزاشتم یه تاکسی شبانه گرفتم و سمت خونه مون رفتم
فردا صبح
از زبان جیمین:
فردا صبح پاشدم سرم خیلی درد میکرد دست و صورتم رو شستم رو تخت لکه بود دیشب رو یادم اومد واییییی من چیکار کردم رفتم سمت اتاق ا/ت نبودش همه جا رو گشتم تو خونه بلند داد زدم ا/ت کجایی اما جواب نداد رو ی میز یه نامه بود رفتم برش داشتم نوشته بود.
( توی نامه: سلام جیمین خوبی ؟ امیدوارم خوب باشی میخاستم بهت بگم دنبالم نکرد دارم از این کشور میرم راستی در مورد پسر عموت اون خودش بدون اینی که چیزی من بگم برا خودش گفت دیروزم رفتم اونجایی که گفتم و بهش گفتم که دوسش ندارم و بهت خیانت نمیکنم نگرانم نشو و فراموشم کن
از طرف ا/ت
پایان نامه)
واییی من چیکار کردم با چیزی که مال خودم بود کسی رو که دوسش داشتم رو با دست های خودم گرفتم ....
از زبان ا/ت:
صبح زود پاشدم بهش گفتم که تو این کشور نیستم شاید اومد اینجا باید برم یه هتل رفتم یکی از این هتل ها و یه اتاق گرفتم خیلی گرون بود پولش از خدمتکاراشون فهمیدم خدمتکار میخان رفتم سمت اتاق رئیس هتل که بهش بگم من میتونم این کارو بکنم تا بتونم....
لایک و کامنت یادتون نره عشقام❤🥺
از زبان ا/ت:
لبشو محکم چسبوند به لبم انقدر وحشیانه انجام میداد که لبم سِر شده بود رفت سراغ گردنم + جیمین..... ه...ق هق خواهش میکنم ولم کن .... _ هیششش هیچی نگو بهت هشدار دادم
یه چیزی رو پایین تنم حس کردم درد داشت محکم میزد
+ جیمینننننننننن......ایییی لط..فا....ب..زا...ر توضیح بدم.....
اهمیت نمیداد نمیزاشت توضیح بدم که خوابید رو تخت پاشدم زیر دلم درد زیادی داشت کشون کشون رفتن سمت حموم بند نمیومد از حموم اومدم بیرون تو راه خوردم زمین خودمو کشوندم به اتاقم و لباسم رو جمع کردم یه نامه ای هم برای جیمین گزاشتم یه تاکسی شبانه گرفتم و سمت خونه مون رفتم
فردا صبح
از زبان جیمین:
فردا صبح پاشدم سرم خیلی درد میکرد دست و صورتم رو شستم رو تخت لکه بود دیشب رو یادم اومد واییییی من چیکار کردم رفتم سمت اتاق ا/ت نبودش همه جا رو گشتم تو خونه بلند داد زدم ا/ت کجایی اما جواب نداد رو ی میز یه نامه بود رفتم برش داشتم نوشته بود.
( توی نامه: سلام جیمین خوبی ؟ امیدوارم خوب باشی میخاستم بهت بگم دنبالم نکرد دارم از این کشور میرم راستی در مورد پسر عموت اون خودش بدون اینی که چیزی من بگم برا خودش گفت دیروزم رفتم اونجایی که گفتم و بهش گفتم که دوسش ندارم و بهت خیانت نمیکنم نگرانم نشو و فراموشم کن
از طرف ا/ت
پایان نامه)
واییی من چیکار کردم با چیزی که مال خودم بود کسی رو که دوسش داشتم رو با دست های خودم گرفتم ....
از زبان ا/ت:
صبح زود پاشدم بهش گفتم که تو این کشور نیستم شاید اومد اینجا باید برم یه هتل رفتم یکی از این هتل ها و یه اتاق گرفتم خیلی گرون بود پولش از خدمتکاراشون فهمیدم خدمتکار میخان رفتم سمت اتاق رئیس هتل که بهش بگم من میتونم این کارو بکنم تا بتونم....
لایک و کامنت یادتون نره عشقام❤🥺
۲۶.۲k
۲۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.