طبق یک کتاب
طبق یک کتاب
پارت13
جیمین:بهت نمیدم(خنده)
ات:معلوم نیست این به کی رفته
همه:به پدرش
جیمین:بیا گوشیت
من هیچ عنوان به اون نمیرم(داد)
پدر جیمین:اروم باش بچه سر بقیه داد نزن
مادر جیمین:پسرم اروم باش
(علامت مادر پدران)
(مادر جیمین/ پدر جیمین&)
(مادر ات * پدر ات#)
#اقای پارک پسرتون واقعا خیلی بد اخلاق هست
ات:نه بابا این بد اخلاق نیست لجباز هست
جیمین:لجباز عمته
ات:هوی حواست باشه اصلا عمه خودته
/این پسر منه والا پسر من با کسی بحث نمی کرد
*ات چرا لباست مثل جیمینه
ات و جیمین:کجاش مثل همه خیلی فرق داره یکی روش جوجه داره یکی موچی
جنی:سلام زن دایی تازه باید به اینم دقت کرد
گردنبند هاشون مثل همه
تتو هاشون مثل همه
غذای مورد علاقشون یکی هست
رنگ مورد علاقه شون یکی هست
فقط...
/فقط چی
&جنی به داییت سلام نمیکنی
جنی:سلام
رزی:فقط....
/*$& فقط چی
همه:فقط...
جیمین:من مافیام و از ات متنفر هستم
ات:منم رئیس پلیسم و از جناب پارت به شدت متنفر هستم
رزی:عزیزان سعی نکنید اینارو به هم برسونین ما سعی کردیم ولی عملی
نشده
(علامت مامان ته+ علامت بابای ته%)
(علامت مامان کوک=علامت بابای کوک-)
-+=%سلام به همه
جیمین:کی ادرس اینجارو داده
همه:خب بخاطر عروسی رزی و ته اینجا هستن
رزی: انشاالله بعدی کوک و جینا بعدم ات و جیمین
کوک:ما چند ساله تو رابطه هستیم ولی هنوز ازدواج نکردیم
ات:منم صد سال سیاه با این بشر ازدواج کنم
جیمین:ادم باید سینگل بمونه
+خانم مین برنامتون چیه
/میشه فعلا بشینیم بعد حرف بزنیم
جیمین:اجوما میشه برای مهمونا قهوه بیاری
رزی:نههههههههههه قهوه ات بهتره
ات:من کیم تو کی هستی اینجا کجاست
یونگی:منم میخوام ات لطفاً
ات:باشه پس با اجوما میرم درست کنم
همه:نه اجوما میمونه
ات:پس تنهایی برای 18نفر قهوه درست کنم
رزی:نه جیمین میاد کمکت
جیمین:الو سلام جکسون.....هان......اوکی اومدم
جیمین:یکی دیگه بره کمک این بچه
.جیمین رفت.
ات:خوبه شد 17 نفر میدونم میخواهید حرف بزنید براتون درست میکنم
.ات شروع کرد به درست کردن قهوه.
.ویو بقیه.
+خانم مین و خانم پارک ما میدونیم بخاطر عروسی رزی و ته اینجا نیستیم بخاطر کی اومدیم
/بخاطر ات و جیمین ببینین ما همه رو به هم رسوندیم که ات و جیمین عاشق هم بشن ولی چی شد حتی دوسال هم گذشت پس فردا میشه سه سال ولی اینا عاشق بشو نیستند شایدم نمیگن
جینا;:من میخوام تو این جمع یه چیزی بگم
عمو و زن عمو پسرتون منو حامله کرده
؟ات داره قهوه میاره که بخاطر. صدای بلند همه یکی لیوان قهوه میریزه رودستش راستی یونا و یوهو میرن
همه:چی(بلند)
ات:زهر مار همه قهوه هاتون رو بردارین من میخوام برم خونم
همه:ممنون
.قهوشون رو برداشتن.
ویو ات
..........
پارت13
جیمین:بهت نمیدم(خنده)
ات:معلوم نیست این به کی رفته
همه:به پدرش
جیمین:بیا گوشیت
من هیچ عنوان به اون نمیرم(داد)
پدر جیمین:اروم باش بچه سر بقیه داد نزن
مادر جیمین:پسرم اروم باش
(علامت مادر پدران)
(مادر جیمین/ پدر جیمین&)
(مادر ات * پدر ات#)
#اقای پارک پسرتون واقعا خیلی بد اخلاق هست
ات:نه بابا این بد اخلاق نیست لجباز هست
جیمین:لجباز عمته
ات:هوی حواست باشه اصلا عمه خودته
/این پسر منه والا پسر من با کسی بحث نمی کرد
*ات چرا لباست مثل جیمینه
ات و جیمین:کجاش مثل همه خیلی فرق داره یکی روش جوجه داره یکی موچی
جنی:سلام زن دایی تازه باید به اینم دقت کرد
گردنبند هاشون مثل همه
تتو هاشون مثل همه
غذای مورد علاقشون یکی هست
رنگ مورد علاقه شون یکی هست
فقط...
/فقط چی
&جنی به داییت سلام نمیکنی
جنی:سلام
رزی:فقط....
/*$& فقط چی
همه:فقط...
جیمین:من مافیام و از ات متنفر هستم
ات:منم رئیس پلیسم و از جناب پارت به شدت متنفر هستم
رزی:عزیزان سعی نکنید اینارو به هم برسونین ما سعی کردیم ولی عملی
نشده
(علامت مامان ته+ علامت بابای ته%)
(علامت مامان کوک=علامت بابای کوک-)
-+=%سلام به همه
جیمین:کی ادرس اینجارو داده
همه:خب بخاطر عروسی رزی و ته اینجا هستن
رزی: انشاالله بعدی کوک و جینا بعدم ات و جیمین
کوک:ما چند ساله تو رابطه هستیم ولی هنوز ازدواج نکردیم
ات:منم صد سال سیاه با این بشر ازدواج کنم
جیمین:ادم باید سینگل بمونه
+خانم مین برنامتون چیه
/میشه فعلا بشینیم بعد حرف بزنیم
جیمین:اجوما میشه برای مهمونا قهوه بیاری
رزی:نههههههههههه قهوه ات بهتره
ات:من کیم تو کی هستی اینجا کجاست
یونگی:منم میخوام ات لطفاً
ات:باشه پس با اجوما میرم درست کنم
همه:نه اجوما میمونه
ات:پس تنهایی برای 18نفر قهوه درست کنم
رزی:نه جیمین میاد کمکت
جیمین:الو سلام جکسون.....هان......اوکی اومدم
جیمین:یکی دیگه بره کمک این بچه
.جیمین رفت.
ات:خوبه شد 17 نفر میدونم میخواهید حرف بزنید براتون درست میکنم
.ات شروع کرد به درست کردن قهوه.
.ویو بقیه.
+خانم مین و خانم پارک ما میدونیم بخاطر عروسی رزی و ته اینجا نیستیم بخاطر کی اومدیم
/بخاطر ات و جیمین ببینین ما همه رو به هم رسوندیم که ات و جیمین عاشق هم بشن ولی چی شد حتی دوسال هم گذشت پس فردا میشه سه سال ولی اینا عاشق بشو نیستند شایدم نمیگن
جینا;:من میخوام تو این جمع یه چیزی بگم
عمو و زن عمو پسرتون منو حامله کرده
؟ات داره قهوه میاره که بخاطر. صدای بلند همه یکی لیوان قهوه میریزه رودستش راستی یونا و یوهو میرن
همه:چی(بلند)
ات:زهر مار همه قهوه هاتون رو بردارین من میخوام برم خونم
همه:ممنون
.قهوشون رو برداشتن.
ویو ات
..........
۲.۵k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.