مافیا ها
مافیا ها
پارت ۱۸
وقتی بیدار شدم دیدم تو یه اتاقم و به یه صندلی بستنم دهنم رو با چسب بسته بودن نمیتونستم داد بزنم یا حرف بزنم خیلی بی حال بودم دیدم در باز شد
بنگ چان و چن تا از دوستاش بود
بنگ چان:میبینم یکی بیدار شده
بنگ چان:کای چسب و از روی دهنش بردار
کای:اوک
ا/ت:چ..چ..چرا م..منو او..اوردی این..جا(نفس نفس میزد)
بنگ چان:خوب چونکه دوست دارم
ا/ت:چی؟
ا/ت:من خودم دوس پسر دارم
بنگ چان:گوشی رو بیار،زنگ بزنم به ددیت
مکالمه:
هیون:ها چیه
بنگ چان:درس صحبت کن و دوس دخترت پیش منه
هیون:چی؟ا/ت پیش توعه؟دروغ نگو
بنگ چان:دروغ نمیگم،ا/ت حرف بزن
ا/ت:هیونجین(بغض)
هیون:ای مرتیکع اشغال ا/ت و کجا بردی
چان:اگه ا/تو میخوای باید فردا تو قمار تو ببازی تا بهت بدم اگه برنده بشی ا/تو مال خودم میکنم میدونی که یه دختر پیش یه پسر بمونه چی میشه
هیون:اگه دستت بخوره به یه تار موی ا/ت میکشمت
چان:من حرفام رو گفتم الان هم میرم یکم با بیبی گرلم حرف بزنم
هیون:یاا بنگ چان بنگ چاننن
بنگ چان:بوق بوق بوق (قطع کرد)
پایان مکالمه
هیون:ای عوضی باید یه کاری کنم
لینو:چی شده صدات تا اتاق من میاد
هیون:بنگ چان ا/تو دزدیده
لینو:چی؟یعنی چی دزدیده؟تو کجا بودی
هیون:(همه چیو گف)
لینو:ببین تو چه ببازی یا نبازی اون ا/تو نمیده پس..
هیون:ولی شاید بده؟
لینو:یااا هوانگ هیونجین،تو یکی از زرنگ ترین فرد تو جهانی الان نمیتونی یعنی نقشه بکشی؟
هیون:نمیدونم
لینو:بیا بریم با بقیه حرف بزنیم
هیون:باش
فیلیکس:ای عوضی هر کاری از دستش بر میاد
ته:الان چیکار کنیم؟
هیون:یاااا نمیدونم (گریه)
جونگ کوک:(بغلش میکنه)باشه هیونجین ناراحت نباش ا/تو ازش میگیریم
فیلیکس:راستش من یه فکری دارم
پارت ۱۸
وقتی بیدار شدم دیدم تو یه اتاقم و به یه صندلی بستنم دهنم رو با چسب بسته بودن نمیتونستم داد بزنم یا حرف بزنم خیلی بی حال بودم دیدم در باز شد
بنگ چان و چن تا از دوستاش بود
بنگ چان:میبینم یکی بیدار شده
بنگ چان:کای چسب و از روی دهنش بردار
کای:اوک
ا/ت:چ..چ..چرا م..منو او..اوردی این..جا(نفس نفس میزد)
بنگ چان:خوب چونکه دوست دارم
ا/ت:چی؟
ا/ت:من خودم دوس پسر دارم
بنگ چان:گوشی رو بیار،زنگ بزنم به ددیت
مکالمه:
هیون:ها چیه
بنگ چان:درس صحبت کن و دوس دخترت پیش منه
هیون:چی؟ا/ت پیش توعه؟دروغ نگو
بنگ چان:دروغ نمیگم،ا/ت حرف بزن
ا/ت:هیونجین(بغض)
هیون:ای مرتیکع اشغال ا/ت و کجا بردی
چان:اگه ا/تو میخوای باید فردا تو قمار تو ببازی تا بهت بدم اگه برنده بشی ا/تو مال خودم میکنم میدونی که یه دختر پیش یه پسر بمونه چی میشه
هیون:اگه دستت بخوره به یه تار موی ا/ت میکشمت
چان:من حرفام رو گفتم الان هم میرم یکم با بیبی گرلم حرف بزنم
هیون:یاا بنگ چان بنگ چاننن
بنگ چان:بوق بوق بوق (قطع کرد)
پایان مکالمه
هیون:ای عوضی باید یه کاری کنم
لینو:چی شده صدات تا اتاق من میاد
هیون:بنگ چان ا/تو دزدیده
لینو:چی؟یعنی چی دزدیده؟تو کجا بودی
هیون:(همه چیو گف)
لینو:ببین تو چه ببازی یا نبازی اون ا/تو نمیده پس..
هیون:ولی شاید بده؟
لینو:یااا هوانگ هیونجین،تو یکی از زرنگ ترین فرد تو جهانی الان نمیتونی یعنی نقشه بکشی؟
هیون:نمیدونم
لینو:بیا بریم با بقیه حرف بزنیم
هیون:باش
فیلیکس:ای عوضی هر کاری از دستش بر میاد
ته:الان چیکار کنیم؟
هیون:یاااا نمیدونم (گریه)
جونگ کوک:(بغلش میکنه)باشه هیونجین ناراحت نباش ا/تو ازش میگیریم
فیلیکس:راستش من یه فکری دارم
۱۷.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.