p15
جونگکوک ویو
هیونگ رسوندم خونه منم خودمو پرت کردم رو تخت خیلی خسته بودم و صد البته گرسنه
بم اومد طرفم و پرید بغلم کیووتتتتتت
گویشیم زنگ خورد ... هیونگ بود.....جوابشو دادم
کوکی: سلام هندسام؟
صدای جین اومد....
جین:بچه ها جونگکوک مواد زده
صدای نامی از اونور خط اومد
نامجون:جونگکوک چیکار کرده؟؟؟؟؟؟؟
جین:بخدا مواد زده!
هر ثانیه بیشتر ب ترکیدن نزدیک میشدم....
صدای تهیونگ تومد... همه دور همن پس...
تهیونگ:از کجا فهمیدی هیونگ؟
جین:گفت سلام هندسام....
صدای خنده همشون اومد منم زدم زیر خنده....
نامجون:خیلی بدی هیونگ ی لحظه فکر کردم واقعا مواد زده
جین:ازش بعید نیستا
گفتم:هیونگ میگی چیکار داشتی یا قطع بنمام؟
جین:بیا اینجا بچه حوصلمون سر رفته
کوکی:هیونگگگگ تا اونجا ی ساعت راههه
جین:پامیشی میای من یونگیو از خوابش بلند کردم تو ک هیچی
کوک:یا حضرت پی دی نیم اومدم
و اماده شدم قبل رفتن ی رامیون درست کردم و خوردم حالم جا اومد
سوار موتورم شدم و حرکت کردم
تو ی جاده ک تقریبا هیچ ماشینی نبود با سرعت تقریبا زیادی میروندم
ک یدفه ی موتور ازم جلو زد!
سرعتمو بیشتر کردم و ازش جلو زدم ک سرعتشو زیاد کرد و ازم جلو زد با دستش علامت بای بای نشون داد
اعصابم شکست و سرعتمو بیشتر کردم اونم پا ب پام میومد......
یهو زد جلو..عیشششش
با اخرین سرعتم رفتم واز کنارش رد شدم.... دستمو رو هوا براش تکون دادم
اونم اومد یهو گیر کرد ب ی سنگو..........
ودفاککککککککککککککککککک
اون.......
هیونگ رسوندم خونه منم خودمو پرت کردم رو تخت خیلی خسته بودم و صد البته گرسنه
بم اومد طرفم و پرید بغلم کیووتتتتتت
گویشیم زنگ خورد ... هیونگ بود.....جوابشو دادم
کوکی: سلام هندسام؟
صدای جین اومد....
جین:بچه ها جونگکوک مواد زده
صدای نامی از اونور خط اومد
نامجون:جونگکوک چیکار کرده؟؟؟؟؟؟؟
جین:بخدا مواد زده!
هر ثانیه بیشتر ب ترکیدن نزدیک میشدم....
صدای تهیونگ تومد... همه دور همن پس...
تهیونگ:از کجا فهمیدی هیونگ؟
جین:گفت سلام هندسام....
صدای خنده همشون اومد منم زدم زیر خنده....
نامجون:خیلی بدی هیونگ ی لحظه فکر کردم واقعا مواد زده
جین:ازش بعید نیستا
گفتم:هیونگ میگی چیکار داشتی یا قطع بنمام؟
جین:بیا اینجا بچه حوصلمون سر رفته
کوکی:هیونگگگگ تا اونجا ی ساعت راههه
جین:پامیشی میای من یونگیو از خوابش بلند کردم تو ک هیچی
کوک:یا حضرت پی دی نیم اومدم
و اماده شدم قبل رفتن ی رامیون درست کردم و خوردم حالم جا اومد
سوار موتورم شدم و حرکت کردم
تو ی جاده ک تقریبا هیچ ماشینی نبود با سرعت تقریبا زیادی میروندم
ک یدفه ی موتور ازم جلو زد!
سرعتمو بیشتر کردم و ازش جلو زدم ک سرعتشو زیاد کرد و ازم جلو زد با دستش علامت بای بای نشون داد
اعصابم شکست و سرعتمو بیشتر کردم اونم پا ب پام میومد......
یهو زد جلو..عیشششش
با اخرین سرعتم رفتم واز کنارش رد شدم.... دستمو رو هوا براش تکون دادم
اونم اومد یهو گیر کرد ب ی سنگو..........
ودفاککککککککککککککککککک
اون.......
۳.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.