سرکش. پ. 3
#پارت_سوم
_بارمن(مردی که تو بار کار میکنه)
این نوشیدنیارو ببر میز شماره ۷ و بدون هیچ حرفی برگرد!
_جیمین
قبوله..
_باروُمِن(زنی که تو بار کار میکنه)
اگه دست گل به اب بده چی؟
_بارمن
باید یاد بگیره که زیادی صحبت نکنه و شیرین بازی درنیاره اونوقت میتونه دووم بیاره..
_بارومن
ولی اون سنش کمه امیدوارم زمانی که پاشو اینجا گزاشته به همه جاش فکر کرده باشه..
_جیمین
با نوشیدنی ها رفتم سمت میز ۷.. چند نفر داشتن پاسور بازی میکردن و صیگار میکشیدن.. بدون هیچ حرفی نوشیدنی هارو جلوشون گزاشتم..
خواستم برم که یکیشون که سنش یکم بالا بود دستمو گرفت
_جونگ
اروم دستشو نوازش میکردم.. تازه اومدی؟
_جیمین
متوجه کاراش شدم ولی ترجیح دادم اهمیت ندم.. بله
_جونگ
جلوش وایسادم و بهش خیره شدم.. میخام باهام بیای!
_جیمین
دود صیگارشو توی صورتم فوت کرد.. کجا بیام؟
_جونگ
به اتاقای مخصوص کاپلا اشاره کردم.. اونجا..
_جانگکوک
با حرف جونگ سعی کردم جلوی لبخندمو بگیرم و سرمو پایین انداختم با خودمگفتماگه جرعتشو داری مخالفت کن.
شرایط
لایک=6
کامنت=6
_بارمن(مردی که تو بار کار میکنه)
این نوشیدنیارو ببر میز شماره ۷ و بدون هیچ حرفی برگرد!
_جیمین
قبوله..
_باروُمِن(زنی که تو بار کار میکنه)
اگه دست گل به اب بده چی؟
_بارمن
باید یاد بگیره که زیادی صحبت نکنه و شیرین بازی درنیاره اونوقت میتونه دووم بیاره..
_بارومن
ولی اون سنش کمه امیدوارم زمانی که پاشو اینجا گزاشته به همه جاش فکر کرده باشه..
_جیمین
با نوشیدنی ها رفتم سمت میز ۷.. چند نفر داشتن پاسور بازی میکردن و صیگار میکشیدن.. بدون هیچ حرفی نوشیدنی هارو جلوشون گزاشتم..
خواستم برم که یکیشون که سنش یکم بالا بود دستمو گرفت
_جونگ
اروم دستشو نوازش میکردم.. تازه اومدی؟
_جیمین
متوجه کاراش شدم ولی ترجیح دادم اهمیت ندم.. بله
_جونگ
جلوش وایسادم و بهش خیره شدم.. میخام باهام بیای!
_جیمین
دود صیگارشو توی صورتم فوت کرد.. کجا بیام؟
_جونگ
به اتاقای مخصوص کاپلا اشاره کردم.. اونجا..
_جانگکوک
با حرف جونگ سعی کردم جلوی لبخندمو بگیرم و سرمو پایین انداختم با خودمگفتماگه جرعتشو داری مخالفت کن.
شرایط
لایک=6
کامنت=6
۲.۹k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.