فیک ستاره کوچولوی من🍷🎬پارت۴
(اسلاید دو کاترین ملودی کاملیا سمت راستی کاترین هستش😂♥)
کوک: کاترین چیزی شده؟ کاترین: نه فقط میخوام برم تو کلاس خسته شدم از بازی
کاملیا: بنظرتون از چی ناراحت شد
کوک: هوف من میدونم از چی ناراحته (پاشد و رفت دنبال کاترین) کاترین توی کلاس همش اون لحظه میومد جلو چشماش ک یهو کوک اومد تو کلاس کوک: بیبی چی شده کاترین: ب من نگو بیبی(مظلوم) کوک: چرا چیشدع کاترین: ....... کوک: اگه بخاطر اون اتفاق توی حیاط ناراحتی خب ببخشید اتفاقی بود منکه فورا دور شدم کاترین: میترسم کوک: از چی بیب؟ کاترین: میترسم از دستت بدم کوک: این چ حرفیه اومد و (بغلش کرد🥺)
کوک: من تا ابد پیشت میمونم حالا بخشیدیم؟ کاترین:(با ذوق) ارههه😁 کوک: بیا بریم توی بوفه اینجا چیزی بخریم (هر چهارتاشون باهم رفتن کاملیا ملودی کاترین کوک) کوک: چی میخوری؟ کاترین: خب من نسکافه میخرم دست برد توی جیبش و دید ک پول نیاورده کوک: باشه کاترین:(دست کوک رو گرفت ک نره) کوک من یادم رفته پول بیارم من چیزی نمیخورم کوک: انتظار داری برات نخرم؟ کوک برای همشون نسکافه خرید همشون روی میز توی دانشگاه نشستن میگفتن و میخندیدن ک یهو کاترین به ی جایی خیره شد و شکه شد کاترین: ک...کوک(با ترس کوک: جونم؟ کاترین:شمام میبینین؟ ملودی: چی رو؟ کاترین: زیر...در... ازمایشگاه رو میگم😨کوک: چیه؟ منکه چیزی نمیبینم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پارت بعد خیلی حساسه😂از چ جایی تموم شد😂پارت بعد بدون شرایط میزارم براتون🥺🍓چون جای بدی تمومش کردم🤣
کوک: کاترین چیزی شده؟ کاترین: نه فقط میخوام برم تو کلاس خسته شدم از بازی
کاملیا: بنظرتون از چی ناراحت شد
کوک: هوف من میدونم از چی ناراحته (پاشد و رفت دنبال کاترین) کاترین توی کلاس همش اون لحظه میومد جلو چشماش ک یهو کوک اومد تو کلاس کوک: بیبی چی شده کاترین: ب من نگو بیبی(مظلوم) کوک: چرا چیشدع کاترین: ....... کوک: اگه بخاطر اون اتفاق توی حیاط ناراحتی خب ببخشید اتفاقی بود منکه فورا دور شدم کاترین: میترسم کوک: از چی بیب؟ کاترین: میترسم از دستت بدم کوک: این چ حرفیه اومد و (بغلش کرد🥺)
کوک: من تا ابد پیشت میمونم حالا بخشیدیم؟ کاترین:(با ذوق) ارههه😁 کوک: بیا بریم توی بوفه اینجا چیزی بخریم (هر چهارتاشون باهم رفتن کاملیا ملودی کاترین کوک) کوک: چی میخوری؟ کاترین: خب من نسکافه میخرم دست برد توی جیبش و دید ک پول نیاورده کوک: باشه کاترین:(دست کوک رو گرفت ک نره) کوک من یادم رفته پول بیارم من چیزی نمیخورم کوک: انتظار داری برات نخرم؟ کوک برای همشون نسکافه خرید همشون روی میز توی دانشگاه نشستن میگفتن و میخندیدن ک یهو کاترین به ی جایی خیره شد و شکه شد کاترین: ک...کوک(با ترس کوک: جونم؟ کاترین:شمام میبینین؟ ملودی: چی رو؟ کاترین: زیر...در... ازمایشگاه رو میگم😨کوک: چیه؟ منکه چیزی نمیبینم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پارت بعد خیلی حساسه😂از چ جایی تموم شد😂پارت بعد بدون شرایط میزارم براتون🥺🍓چون جای بدی تمومش کردم🤣
۸.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.