عشق بازی پارت ۳۵
پسرا رفتن بیرون
جنی :ما اومدیم که قیمت این چند روز رو موجه کنیم
مدیر :هعی شماها چرا غایب بودید
رزی :یک مشکل خانوادگی داشتیم
جیسو :درسته
مدیر :چرا انقدر مشکل خانوادگی پیش میاد
جنی :😞
رزی:😔
جیسو :🙁
مدیر :خوب اشکال نداره میتونید برید فقط دیگه غیبت نداشته باشید
دخترا :بله حتما
مدیر :بفرمایید
دخترا :ممنون
دخترا اومدن بیرون
رفتن سر کلاس و ۳ نفره تو نیمکت بزرگ که خالی بود نشستن .
دیدند که پسرا جلوشون ۳نفره نشستند
جنی :اِ سلام شما ها هم اینجا نشستید
پسرا :🙂
تهیونگ :ام بله
جیمین :اگه نمیتونید خوب جلو رو ببینید میتونید جاتون رو با ما عوض کنید
جنی و جیسو :نه ممنون همینجا خوبه
رزی :😖😖
جیمین به رزی نگاه کرد و یک لبخند ارومی زد و برگشت و نشست رو صندلیش
دخترا هم نشستند
دوباره دانشجو ها با دیدن جی من ین شروع به حرکت و همه دور میز جیمین جمع شدند
جیمین دستشو گذاشت جلو صورتش و جوابشون رو نمیداد
جین و تهیونگ هم بلند شدند و در کنار جیمین ایستادند و نمیزاشتن کسی جیمین رو اذیت کنه
جیمین هم دستش رو از جلو صورتش برداشت و برگشت به دخترا گفت :
جیمین :ام ببخشید میشه ما جای شما بشینیم و شما بیاید جلو چون...
دخترا :بله میشه فهمیدیم چرا.
داشتند جا به جا میشدند که دوباره پای رزی گیر کرد به میز و داشت میوفتاد که جیمین از کمر گرفتتش جوری که بینی هاشون یک سانت فاصله داشت
( وایییییییییی نمیتونم حتی فکرش رو هم بکنم😖😖😖راستی بچه ها پنجشنبه و جمعه ها فیک اپ نمیشه 🙂)
جای حساس فیک رو قطع کردن 😎😎
جنی :ما اومدیم که قیمت این چند روز رو موجه کنیم
مدیر :هعی شماها چرا غایب بودید
رزی :یک مشکل خانوادگی داشتیم
جیسو :درسته
مدیر :چرا انقدر مشکل خانوادگی پیش میاد
جنی :😞
رزی:😔
جیسو :🙁
مدیر :خوب اشکال نداره میتونید برید فقط دیگه غیبت نداشته باشید
دخترا :بله حتما
مدیر :بفرمایید
دخترا :ممنون
دخترا اومدن بیرون
رفتن سر کلاس و ۳ نفره تو نیمکت بزرگ که خالی بود نشستن .
دیدند که پسرا جلوشون ۳نفره نشستند
جنی :اِ سلام شما ها هم اینجا نشستید
پسرا :🙂
تهیونگ :ام بله
جیمین :اگه نمیتونید خوب جلو رو ببینید میتونید جاتون رو با ما عوض کنید
جنی و جیسو :نه ممنون همینجا خوبه
رزی :😖😖
جیمین به رزی نگاه کرد و یک لبخند ارومی زد و برگشت و نشست رو صندلیش
دخترا هم نشستند
دوباره دانشجو ها با دیدن جی من ین شروع به حرکت و همه دور میز جیمین جمع شدند
جیمین دستشو گذاشت جلو صورتش و جوابشون رو نمیداد
جین و تهیونگ هم بلند شدند و در کنار جیمین ایستادند و نمیزاشتن کسی جیمین رو اذیت کنه
جیمین هم دستش رو از جلو صورتش برداشت و برگشت به دخترا گفت :
جیمین :ام ببخشید میشه ما جای شما بشینیم و شما بیاید جلو چون...
دخترا :بله میشه فهمیدیم چرا.
داشتند جا به جا میشدند که دوباره پای رزی گیر کرد به میز و داشت میوفتاد که جیمین از کمر گرفتتش جوری که بینی هاشون یک سانت فاصله داشت
( وایییییییییی نمیتونم حتی فکرش رو هم بکنم😖😖😖راستی بچه ها پنجشنبه و جمعه ها فیک اپ نمیشه 🙂)
جای حساس فیک رو قطع کردن 😎😎
۳۵.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.