بدرود عشق من پارت 6
2 ساعت بعد
اتوبوس داشت میرفت که یهو یا یک صدا گوش خراش وایساد
ا/ت که تقریبا خواب بود بلند شد. تهیونگ هم با کنجکاوی به جلو نگاه میکرد
ا/ت: چی شده تهیونگ
ته ته: نمیدونم
راننده: مسافران عزیز شرمنده اتوبوس یک نقص فنی پیدا کرده تا حدود 1 ساعت دیگه درست میشه و به راه مون ادامه میدیم تا اون موقعه از خوراکی های مجانی ما به عنوان عذر خواهی استفاده کنید با شکر از همه گیتون
تهیونگ: 1 ساعت خیلیه نیست به نظرتون
ا/ت: 1 ساعت طول نمیکشه
تهیونگ: خوبه
ا/ت: بیشتر میشه
تهیونگ: چییییییییییییی
ا/ت: فکر کنم حدود 3 تا 4 ساعت طول بکشه
تهیونگ: اییی وای
ا/ت: اما من باید تا 1 ساعت دیگه خونه باشم
تهیونگ: اما فکر نکنم که برسی
ویو تهیونگ
اینو گفتم که ا/ت یهو بلند شد کوله اش رو برداشت و رفت
منم پشت سرش چمدونم رو برداشتم و رفتم
تهیونگ: وایسا کجا میری
ا/ت: خونه تو کجا میایی
تهیونگ: منم باهات میام جز تو کس دیگه ای رو نمیشناسم
ا/ت از اتوبوس خارج شد منم پشت سرش رفتم
راننده: اهای کجا میرید صبر کنید ببینم
ا/ت: ممنونم اما خونه ما نزدیک همین جاست ما دیگه میریم
راننده: اها باشه مواظب خودت باش وایسا تو کجا
تهیونگ: من همراه اونم
راننده: مواظب باشید
راه افتادیم تو جنگل قبلا هم تو این جنگل بودم اما عوض شده به ا/ت نگاه کردم جوری راه میرفت که انگار جنگل رو بلد بود چمدونم خیلی رو مخ بود اما یک قابلیت داشت می تونستی کولش کنی
تهیونگ: جنگد رو از کجا بلدی
ا/ت: همینجا بزرگ شدم
تهیونگ: تو جنگل
ا/ت: مامانم عاشق جنگل بود همیشه می امدیم تو جنگل و میگشتیم
مثل جانس
داشتیم راه میرفتیم که یهو..
ببخشید کم شد به محض اینکه وقت کنم پارت بعدی رو میزارم😘
اتوبوس داشت میرفت که یهو یا یک صدا گوش خراش وایساد
ا/ت که تقریبا خواب بود بلند شد. تهیونگ هم با کنجکاوی به جلو نگاه میکرد
ا/ت: چی شده تهیونگ
ته ته: نمیدونم
راننده: مسافران عزیز شرمنده اتوبوس یک نقص فنی پیدا کرده تا حدود 1 ساعت دیگه درست میشه و به راه مون ادامه میدیم تا اون موقعه از خوراکی های مجانی ما به عنوان عذر خواهی استفاده کنید با شکر از همه گیتون
تهیونگ: 1 ساعت خیلیه نیست به نظرتون
ا/ت: 1 ساعت طول نمیکشه
تهیونگ: خوبه
ا/ت: بیشتر میشه
تهیونگ: چییییییییییییی
ا/ت: فکر کنم حدود 3 تا 4 ساعت طول بکشه
تهیونگ: اییی وای
ا/ت: اما من باید تا 1 ساعت دیگه خونه باشم
تهیونگ: اما فکر نکنم که برسی
ویو تهیونگ
اینو گفتم که ا/ت یهو بلند شد کوله اش رو برداشت و رفت
منم پشت سرش چمدونم رو برداشتم و رفتم
تهیونگ: وایسا کجا میری
ا/ت: خونه تو کجا میایی
تهیونگ: منم باهات میام جز تو کس دیگه ای رو نمیشناسم
ا/ت از اتوبوس خارج شد منم پشت سرش رفتم
راننده: اهای کجا میرید صبر کنید ببینم
ا/ت: ممنونم اما خونه ما نزدیک همین جاست ما دیگه میریم
راننده: اها باشه مواظب خودت باش وایسا تو کجا
تهیونگ: من همراه اونم
راننده: مواظب باشید
راه افتادیم تو جنگل قبلا هم تو این جنگل بودم اما عوض شده به ا/ت نگاه کردم جوری راه میرفت که انگار جنگل رو بلد بود چمدونم خیلی رو مخ بود اما یک قابلیت داشت می تونستی کولش کنی
تهیونگ: جنگد رو از کجا بلدی
ا/ت: همینجا بزرگ شدم
تهیونگ: تو جنگل
ا/ت: مامانم عاشق جنگل بود همیشه می امدیم تو جنگل و میگشتیم
مثل جانس
داشتیم راه میرفتیم که یهو..
ببخشید کم شد به محض اینکه وقت کنم پارت بعدی رو میزارم😘
۸.۴k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.