رمان برده ی عمارت پارت1
ویو ا/ت
سلام من ا/ت هستم و مادرم دو سال پیش فوت کرده هست مادرم پولدار بود که پدرم یعنی ناپدریم همه ی پول های مادرم را در قمار باخت حتاا خونه هم فروختیم و الان هم اجاره میدیم ناپدریم به قمار بازه و همیشه مست میاد خونه و من ازش میترستم گاهی وقت ها میخواست بهم تجاوز کنه که من اجازه ندادم و از خونه فرار میکردم ...
من در خونه با ترس زندگی میکنم ...
امروز ظهر
ویو ا/ت
از پنجره نگاه به بیرون بود که ناپدریم را دیدم که داره با خشم میاد گفته بود که هروقت من میام لباس های باز بپوش من هم لباس باز بوسیده بودم «اسلاید 2»
آمد خونه
ناپدری: ا/تتتت
ا/ت :بله بابا جون « سیاست»
ناپدری:بیا پایینننن
ا/ت : امدممم« با ترس»
ناپدری : من تو را در قمار باختم حاضر شو الان صاحب میاد بروو
ا/ت : چی پدررر پدر چراا مگه مگ.ه من ..من کا..ر بدی.. کر
ناپدری : برووو گفتم عه عصبانیم نکن میگم
ا/ت :« با گریه های آرام » با..با.شه هق هق هق
ویو ا.ت
رفتم اتاقم و لباس هام را تو چمدنم ریختم با همون لباس باز رفتم با کلی اشک که هی پاکشون میکردم اما باز جاری بودن رفتم پایین
تق تق «صدای در»
ناپدری : خودم باز میکنم
ناپدری: خوش آمدی آقای جئون
جئون :خب قرارمون که یادته دخترمون کجاست ؟
فلش بک به 1 روز پیش☄️
....
جئون : آقای پارک باز هم باختی این دفعه چی میخواهی بده پول های سری قبل هم ندادی
نا.پ=ناپدری ا.ت
نا.پ: خواهش میکنم بهم فرست بدین
جئون یعنی پدر کوک
جئون: چه فهرستی دیگه بسته سریع تر پول هام را آماده کن «دادد»
ناپدری: من یک چیز خوب تر از پول میدم
جئون: 🧐 چه چیزی مثلاً
ناپدری: د...دختر...دخترم
جئون: امممم بزار فک کنم ...... باشه فردا میام میگیرم تمام
ناپدری: تمام ت..مام
سلام من ا/ت هستم و مادرم دو سال پیش فوت کرده هست مادرم پولدار بود که پدرم یعنی ناپدریم همه ی پول های مادرم را در قمار باخت حتاا خونه هم فروختیم و الان هم اجاره میدیم ناپدریم به قمار بازه و همیشه مست میاد خونه و من ازش میترستم گاهی وقت ها میخواست بهم تجاوز کنه که من اجازه ندادم و از خونه فرار میکردم ...
من در خونه با ترس زندگی میکنم ...
امروز ظهر
ویو ا/ت
از پنجره نگاه به بیرون بود که ناپدریم را دیدم که داره با خشم میاد گفته بود که هروقت من میام لباس های باز بپوش من هم لباس باز بوسیده بودم «اسلاید 2»
آمد خونه
ناپدری: ا/تتتت
ا/ت :بله بابا جون « سیاست»
ناپدری:بیا پایینننن
ا/ت : امدممم« با ترس»
ناپدری : من تو را در قمار باختم حاضر شو الان صاحب میاد بروو
ا/ت : چی پدررر پدر چراا مگه مگ.ه من ..من کا..ر بدی.. کر
ناپدری : برووو گفتم عه عصبانیم نکن میگم
ا/ت :« با گریه های آرام » با..با.شه هق هق هق
ویو ا.ت
رفتم اتاقم و لباس هام را تو چمدنم ریختم با همون لباس باز رفتم با کلی اشک که هی پاکشون میکردم اما باز جاری بودن رفتم پایین
تق تق «صدای در»
ناپدری : خودم باز میکنم
ناپدری: خوش آمدی آقای جئون
جئون :خب قرارمون که یادته دخترمون کجاست ؟
فلش بک به 1 روز پیش☄️
....
جئون : آقای پارک باز هم باختی این دفعه چی میخواهی بده پول های سری قبل هم ندادی
نا.پ=ناپدری ا.ت
نا.پ: خواهش میکنم بهم فرست بدین
جئون یعنی پدر کوک
جئون: چه فهرستی دیگه بسته سریع تر پول هام را آماده کن «دادد»
ناپدری: من یک چیز خوب تر از پول میدم
جئون: 🧐 چه چیزی مثلاً
ناپدری: د...دختر...دخترم
جئون: امممم بزار فک کنم ...... باشه فردا میام میگیرم تمام
ناپدری: تمام ت..مام
۱.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.