&دارم میز رو میچینم مگه کوری
&دارم میز رو میچینم مگه کوری
×=تعجب :چیزی شده ات
&نه اصلا چیزی نشده فقط شما مثل بز نفهمی(کجای بچم نفهمه ایکیو به این بالایی)
×ات &مرگ
×تو
&خفه
×چرا
&هیس
×اینحوری
&ساکت
×میکنی
&زهر مار =کوبیدن ظرف خامه روی میز
ظرف خامه رو روی میز کوبید که باعث شد بشکنه و کمی از تکه های شکستش بره توی دستش
×ات دستت
&چیزی نیست=بغض
رفتم سمتش رو بغلش کردم ×بیا اینجا اروم باش اروم چیزی نیست خوب میشه
حس کردمم لای پاهاش کمی حجیم تر شده (منحرفا بین لپای باسنش نه اونجاها)
نگاش کردم داشت گریه میکرد و مچ دستش رو فشار میداد
×باشه اروم باش بیا بریم برات پانسمانشون کنم چیزی نیست
&هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق ×هی چرا گریه میکنی
&نمیخواستم
×چیرو
&هق
×ات ات ی من چی رو نمیخواستی
&ویو
نمیتونستم بهش بگم یعنی نباید بهش بگم نه اون حق داره بدونه
&هق هق هیچی
×باشه =میدونستم بعد از اولین رابطمون داری یچیزی رو مخفی میکنه و طبیعتا باید قبل از رابطه ی دیشبمون دردش خوب می ضد ولی این اتفاق نیفتاد
فلش بک به دو روز قبل
&ویو
داشتم توی اداره کارم رو انجام میدادم تا دوباره برم خونه که یک دفعه ینفر دستم رو کشید صورتش رو ندیدم بیهوشم کرد و سمت یه خونه راه افتاد.....
وقتی به هوش امدم روی یه تخت بودم جای قشنگی بود
در باز شد جک یکی از همکارامون امد داخل
ج.: های بی بی
&من بی بی تو نیستم چرا نمیفهمی من به تو علاقه ایی ندارم ها
ج:مهم نیست &یعنی چی مهم نیست من کسه دیگه ایی رو دوست دارم من با اون زندگی میکنم من از اون بچه دارم
ج:چی تو تو بارداری هه فک کردی به همین اسونیه نه تو باید مال من باشی چه باکره چه زن فهمیدی
&اما من حق انتخاب دارم
ج:از این به بعد نداری
هوام داد روی تخت و روم خیمه زد و بهم تجاوز کرد (انتظار ندارید که بنویسم ها)
×=تعجب :چیزی شده ات
&نه اصلا چیزی نشده فقط شما مثل بز نفهمی(کجای بچم نفهمه ایکیو به این بالایی)
×ات &مرگ
×تو
&خفه
×چرا
&هیس
×اینحوری
&ساکت
×میکنی
&زهر مار =کوبیدن ظرف خامه روی میز
ظرف خامه رو روی میز کوبید که باعث شد بشکنه و کمی از تکه های شکستش بره توی دستش
×ات دستت
&چیزی نیست=بغض
رفتم سمتش رو بغلش کردم ×بیا اینجا اروم باش اروم چیزی نیست خوب میشه
حس کردمم لای پاهاش کمی حجیم تر شده (منحرفا بین لپای باسنش نه اونجاها)
نگاش کردم داشت گریه میکرد و مچ دستش رو فشار میداد
×باشه اروم باش بیا بریم برات پانسمانشون کنم چیزی نیست
&هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق ×هی چرا گریه میکنی
&نمیخواستم
×چیرو
&هق
×ات ات ی من چی رو نمیخواستی
&ویو
نمیتونستم بهش بگم یعنی نباید بهش بگم نه اون حق داره بدونه
&هق هق هیچی
×باشه =میدونستم بعد از اولین رابطمون داری یچیزی رو مخفی میکنه و طبیعتا باید قبل از رابطه ی دیشبمون دردش خوب می ضد ولی این اتفاق نیفتاد
فلش بک به دو روز قبل
&ویو
داشتم توی اداره کارم رو انجام میدادم تا دوباره برم خونه که یک دفعه ینفر دستم رو کشید صورتش رو ندیدم بیهوشم کرد و سمت یه خونه راه افتاد.....
وقتی به هوش امدم روی یه تخت بودم جای قشنگی بود
در باز شد جک یکی از همکارامون امد داخل
ج.: های بی بی
&من بی بی تو نیستم چرا نمیفهمی من به تو علاقه ایی ندارم ها
ج:مهم نیست &یعنی چی مهم نیست من کسه دیگه ایی رو دوست دارم من با اون زندگی میکنم من از اون بچه دارم
ج:چی تو تو بارداری هه فک کردی به همین اسونیه نه تو باید مال من باشی چه باکره چه زن فهمیدی
&اما من حق انتخاب دارم
ج:از این به بعد نداری
هوام داد روی تخت و روم خیمه زد و بهم تجاوز کرد (انتظار ندارید که بنویسم ها)
۶۳.۱k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.